Saturday, January 1, 2011

مشكل ما علي دائي نيست

استاندار استان سوم در زمان دیکتاتوری رضا فلدر ( معروف به رضا شاه )، عبدالله مستوفی، پیر یاوه گو و یکی از سیاستمداران کثیف، خودفروش، وطن فروش و " مانقورت " ( آذربایجانی ؟؟ ) که خودش نیز ساکن آذربایجان بوده، با بیشرمی خاص خودش، سرشماری مردمان دانشمند، متفکر، مبارز، انقلابی و فداکار تبریز را ( خر شماری ؟! ) می نامید ( ستاره، شمارۀ 1211، 3 آذر 1320 ).

حال سئوال این است که ما از " نوادر و نتیجه و ... " اینگونه انسانها چه انتظاری داریم؟!.

به قول معروف " از کوزه همان طراود که در اوست ".

مشکل اصلی ما، افرادی مثل آقای علی دایی و .. نیستند و بیخود و بیجهت ما نباید اینها را تحریک کرده و بر علیه حرکات ملی - دمکراتیک ملت آذربایجان و دیگر ملتهای غیر فارس ساکن کشور کثیرالمله، مشترک و عزیزمان ایران که برعلیه :

1- دیکتاتوری

2- فاشیزم

3- شوونیزم ( از نوع فارسی اش )

4- آسیمیلاسیون

مبارزه می کنند و هدفشان نیز هیچ چیز دیگری بجز :

1- آزادی

2- عدالت اجتماعی

3- دمکراسی

4- حق تعیین سرنوشت ملتهای ساکن ایران به دست خودشان

5- تقسیم عادلانۀ ثروت بین همۀ آنهایی که این ثروت را می آفرینند

6- برابر حقوقی زنان با مردان

نمی باشد، بشورانیم و از خود برنجانیم، و چه بسا که شاید حتی دشمنان ملت آذربایجان و دیگر ملتهای غیر فارس ساکن کشور کثیرالمله، مشترک و عزیزمان ایران و ملت فارس نیز در این بین از این " رنجاندن " به نفع خودشان استفاده بکنند.

مشکل اصلی ما، سیستم استبدادی، ضد انسانی، متحجر، فاشیستی، دیکتاتوری و شوونیستی حاکم بر ایران می باشد که پایه و اساس بوجود آمدن این گونه " تخمهای لق " را گذاشته و می گذارد تا این تخمهای لق بتوانند روز به روز تخمهای لق دیگری را مثل خود " بازتولید کرده " افرادی مثل آقای دایی و دستیارش و ... را تولید کنند.

تفکر آقای علی دایی و انسانهایی که افکاری شبیه افکار ایشان را دارند، تفکر یک انسان جاه طلب و به تمام معنا " ناجر " و به دنبال پول و مقام و شهرت و ... می باشد و تنها چیزی که به فکرشان هم خطور نمی کند مسئلۀ ستم ملی، استبداد، استثمار و نبود آزادی، عدالت اجتماعی و ... در کشور کثیرالمله، مشترک و عزیزمان ایران می باشد.

آنهایی که به قول آقای علی دایی، به ایشان ( فحش و ... ناموسی ؟! ) داده اند ( که صد البته نداده اند ) به نظر من " آدرس " را اشتباهی گرفته اند و از آن بدتر این که، در قاموس علی دایی به دنبال شخصی می گردند که شاید بخواهد با ملت آذربایجان ( ملت خودش ؟! ) و دیگر ملتهای غیر فارس تحت ستم ملی ساکن ایران همدردی و ... نشان دهد.

واقعیت این است که آقای علی دایی و افرادی نظیر ایشان، اصلاٌ شعور و آگاهی سیاسی و ... ندارند که حالا بخواهند بیایند و از موقعیت و امکاناتشان برای رهایی ملتهایشان از این امکاناتشان استفاده بکنند.

من واقعاٌ قصد هیچگونه توهین و بی احترامی به آقای علی دایی و افرادی مثل ایشان را وقتی که می گویم اینها " شعور و آگاهی سیاسی ندارند " را ندارم، زیرا که اصلاٌ چنین گفتمانی را درست نمی دانم من فقط و فقط یک " واقعیت موجود " را بیان می کنم.

شما توجه کنید به صحبتهای ایشان که ایشان به عنوان " دفاع " از خود بیان داشته اند، آنگاه متوجه می شوید که من گزاف نگفته ام.

ایشان می گویند " ... اینجا ایران است، آذربایجان مال ایران است، مگر می شود در ایران بود و از آذربایجان دفاع کرد، این عده که به استادیوم فوتبال می آیند به دنبال مسائل دیگری هستند و .... ".

من واقعاٌ تمام وقت در حین صحبتهای ایشان ( البته فکر نمی کنم که این گفته ها مال خود ایشان باشد ) که به زبان ( شیرین فارسی ؟! ) بیان می کرد ( ؟! ) و حتماٌ اگر از او می پرسیدند که حالا چرا به فارسی، جواب می داد که " ...خب، اینجا ایران است دیگه ( ؟! ) "، و با دیدن قیافۀ حق به جانب ایشان و آنطور که ایشان فیلسوفانه ( ؟؟ ) و جاهلانه استدلال می کرد که ( ...آخه استادیوم فوتبال هم جای این حرفهاست ؟! ) به یاد ( گلاب به رویتان ) احمدی نژاد و احمدی نژادیسم و شعبان بی مخ و شعبان بی مخیسم می افتادم ".

واقعاٌ چطور می شود، " شبهه ایجاد کردن " جایش در استادیوم فوتبال و بعد از آن هم در تلویزیون رسمی یک مملکت و ... می باشد، اما دفاع از تیم محبوب، دفاع از زبان " ممنوع مادری " و حق و حقوق یک ملت در کشوری که اوین، کهریزک، سنگسار، اعدام، شکنجه و ... در برنامۀ روزش قرار دارد، نمی باشد و جایش در استادیوم نیست ؟!.

سخنان قصیر فوتبالیست " تاجر" ما فقط به همینجا ختم نشده و نمی شود، چندی پیش در " یوتیوب " فیلمی را از ایشان در حین رانندگی دیدم که وی در این فیلم ادعا می کرد که به جز ( دو در صد ؟! ) از مردمان تبریز را ایشان اصلاٌ جزو " آدم ؟! " حساب نمی کند ؟!..، که البته من تا به آخر این فیلم را دیدم و متوجه نشدم که آیا ایشان خودشان را هم جزو آن ( دو درصد آدمها ؟! ) حساب کرده اند یا خیر ؟؟، البته ایشان گویا اردبیلی هستند و اردبیل را جزو آذربایجان و اردبیلیها را جزو آذربایجانیها به حساب نمی آورند

No comments:

Post a Comment