Thursday, April 29, 2010

ارگانهایی که مستقیما مسولیت برخورد و پیشگیری جریانهای آذربايجان را دارند

1- وزارت اطلاعات و امنیت کشور :
این وزارت که عمده مسولیت را در این زمینه بر عهده دارد، دارای کادرهای مجرب و دوره دیده و عمدتا تحصیل کرده می باشد که تحت یک اداره ویژه بنام مقابله با حرکت ملی آذربایجان نقش عمده خود را در شناسایی و کنترل فعالین حرکت ملی و نیز پس از دستگیری فعالین، جمع آوری و پردازش اطلاعات، جاسوسی در داخل و خارج کشور ایفا میکند. این سازمان که با سازمانهای اطلاعاتی کشورهای همسایه در ارتباط است وظیفه کنترل و شنود مکالمات تلفنی، کنترل سفرهای بین شهری فعالین، شناسایی فعالییت های اقتصادی کلان، تعیین نحوه سازمان وتعریف و شناسایی روابط بین اعضا، تعیین میزان ارتباط داخل و خارج، شناسایی پشتیبانیهای خارجی از حرکت ملی و کنترل نامه های الکترونیکی و سایتهای مربوطه را بر عهده دارد. مرکز این اداره در تبریز قرار دارد که گزارشهای خود را مستقیما به رهبری و مقام وزارت می رساند. ارائه سرویسهای کارشناسی به سایر شهرها از جمله تهران جزو وظایف آنها میباشد.

2- اطلاعات نیروی انتظامی:
شامل افراد حد معمول اطلاعاتی اصول گرا و کم سواد و سمج و عمدتا عقده ای و نیز شامل مخبرین دارای سوابق جرائمی که مجبور به همکاری با آنها میباشند. این ارگان وظیفه برخورد مستقیم و فیزیکی و نیز دستگیری و بازجویی اولیه و قرار دادن فعالین در اختیار وزارت اطلاعات و مراجع قضایی را بر عهده دارد .

۳- اطلاعات سپاه پاسداران وبسیج ناحیه ها :
جمع آوری و پردازش اولیه اطلاعات پیش پا افتاده و رایج اجتماعی و بعضا جمع های نیمه خصوصی ومراکز تفریح و…توسط افراد خود فروخته با نام بسیجی، ایجاد گشتهای شبانه موتوری در سطح شهر ومحلات، کنترل و جلوگیری از پخش شبنامه ها و دیوار نویسی توسط این ارگان انجام میشد. باید در نظر داشت ارگانهای فوق گذشته از اینکه همکاری تنگاتنگی با هم دارند در مورد مسایل اطلاعاتی با هم به رقابت می پردازند. به طور کلی روشهای اجرائی ارگانهای فوق را می توان به دو روش مستقیم و غیر مستقیم تقسیم کرد.

۱- روش مستقیم: که طی آن با فعالین حرکت برخورد مستقیم صورت میگردد. همچنان که اشاره شد این روش بیشتر در حیطه ارگانهای اطلاعاتی نیروی انتظامی میباشد که شامل موارد زیر میباشد.

الف: گروههای گشتی و تجسس شهری: در روزهای حساس به طور قطع و در روزهای عادی به صورت تصادفی واحدهای سواره با ماشینهای عمدتا پلاک شخصی و دو تا چهار سرنشین اقدام به گشت زنی در سطح شهر کرده و مناطق حساس و مشکوک را زیر نظر میگیرند. در روزهای حساس واحدهایی از ساواما نیز که اغلب در حالت عکس یا فیلم برداری هستند اقدام به گشت زنی مینمایند.

ب: کنترلهای موضعی ناگهانی: که اغلب در ورودیها یا خروجیهای شهرها دایر میشوند وظیفه آنها کنترل عبور و مرور وسایل نقلیه و شناسایی افراد میباشد. در بعضی موارد ممکن است این پستها در داخل شهر نیز در نقاط متفاوت دایر گردند. معمولا زمان آنها از صبح زود تا دیر وقت شب میباشد.

ج: هجوم ناگهانی به خانه افراد سابقه دار: این کار به منظور غافل گیری و کشف سرنخهای جدید انجام میگیرد. لذا ازنگهداری اسنادی تحت هر عنوان که میتواند اطلاعاتی و لو سوخته را در اختیار آنها قرار دهد باید خودداری کرد.

د: کنترل ارتباطات: مزدوران امنیتی گاه و بیگاه به کنترل نامه ها و مکاتبات پستی پرداخته و چنانچه نکات یا مطالب مشکوکی در آنها باشد اقدام به ارزیابی، تعقیب و احیانا دستگیری و بازجویی طرفین مکاتبه مینمایند. کنترل دائمی مکالمات تلفنی یکی از روشهای مورد علاقه ارگانهای اطلاعاتی میباشد که بیشترین کمک را درجهت افشا و شناسایی برنامه ها و فعالین ایفا میکند. چه بسا اطلاعاتی که در اثر تکرار از نظر فعالین اهمییت چندانی ندارد، در حالی که برای مزدوران دارای اهمییت ویژه میباشد. لذا از مطرح کردن مطالب مربوط به فعالییت خصوصا زمان و مکان دیدارها و برنامه ها در مکالمات تلفنی وبرقراری تماس تلفنی با افراد سابقه دار و فعال که موجب لو رفتن و تحت کنترل قرار گرفتن شماره شما میشود خودداری شود .

ه: شیوه رخنه از خارج: این شیوه که یکی از قدیمیترین روشهای شناخته شده میباشد عبارت است از نفوذ در سازمانها وگروههای فعال .در این شیوه ارگانهای اطلاعاتی عوامل زیرک و تربیت شده خود را در نقش یک مبارز فعال و حتی افراطی و در بعضی موارد صاحب تئوری و تسلط کامل به ایدئولوژی در محافل و گروهها در هر سطحی رها میسازد. که عمدتا با آشنایی تصادفی در جریان حوادث یا بازداشتهای یک شبه در بازداشتگاه ها با افراد سست و هالوی متعلق به گروهها شروع می شود. تحقیق در منبع در آمد و سطح زندگی افراد یکی از روشهای شناسیایی این افراد میباشد. یکی دیگر از روشهای نفوذ در گروهها و سازمانها خرید افراد و مبارزین گرفتار شده در دست ارگانهای اطلاعاتی که دارای نقطه ضعفهایی در زمینه شخصیتی، مالی، اجتماعی، فساد اخلاقی و… میباشند. گاها شیوه های تهدید و تطمیع برای خرید افراد به کار رفته و کفایت مینماید. چون این افراد دارای سابقه مبارزه و زندان و آگاهیهای سیاسی و تشکیلاتی میباشند بسهولت خواهند توانست اعتماد سایر افراد را جلب کنند. لذا چنین افرادی باید مدتی در قرنطینه کامل و سپس مورد بازجویی سازمانی و قرنطینه نامحسوس قرار گیرند.

و: تشکیل گروه های تله: در روش ارگانهای اطلاعاتی به جای اینکه منتظر تشکیل و پیدایش گروهها و سازمانها شود تا در آنها نفوذ کند، توسط عناصر ورزیده و تربیت شده خود اقدام به تشکیل گروهها و سازمانها کرده تا فعالین وعمدتا نو پا را جذب این گروهها نموده و کنترل نماید. که خطرناکترین روش ایجاد انحراف در حرکت ملی میباشد. اصولا عمر این گروهها کوتاهتر میباشد.
به طور مثال یکی از اسناد به دست آمده از یکی از ارگانهای اطلاعاتی را که در رابطه با عناصر فعال خارج از کشور می باشد را در ذیل میخوانیم:
"….با توجه به اینکه کسب اطلاعات از اینگونه فعالیتها و اقدامات مستلزم دارا بودن منابع ورزیده و ممتاز میباشد لزوما باید یادآور گردد که منابع آن نمایندگی حتی آنهایی که در حد بالاتر و بهتر ی هستند تا به حال نتوانسته اند در گروه فعالین نفوذ نمایند. چرا که گروههای مزبور طبق تعلیمات خود اعضا فعال و شناخته شده خود را کمتر در جریان فعالییتهای عملی و حاشیه ای خود قرار میدهند. باین ترتیب منابعی که هم اکنون در خارج از کشور با این ارگان همکاری می نمایند در سطح فعالیتهای آشکار قرار دارند و قادر به تامین نیاز ها و اجرای طرحهای این ارگان نمی باشند به همین جهت نمایندگی ها میبایست در انجام و اجرای طرحی که بتوان طی آن افراد مورد نیاز را شناسایی، استخدام و تربیت نمود که دارای جهانبینی و اطلاعات بسیار بالا در رابطه با سازمان گروههای هدف باشد را در دستور کار خود قرار دهند..."
و سند زیر دستورات لازم را که طی دریافت سند فوق از مرکز توسط ریاست یکی از نمایندگیها صادر میشود را نشان میدهد.
۱- استخدام هرچه بیشتر منابع مفید و نفوذ دادن آنها در رده های مختلف سازمانی گروه هدف به منظور کسب اطلاعات لازم از هر گونه فعالیتی که علیه کشور و نظام اعم از تبلیغاتی یا به خطر انداختن منفعت کشور انجام میشود و شناسایی کامل عاملین اینگونه حرکتها و حدالامکان به دست گرفتن مسولییتهایی در داخل این گروهها.
2- برنامه ریزی و اجرای طرحهای ویژه عملییاتی مانند دستبرد و سانسور به منظور بدست آوردن مدارک و اطلاعات خاص وحائز اهمیت.
۳ -ایجاد انشعاب و تقویت اختلافات موجود بین طیفهای مختلف موجود در این جریان و گردانندگان آنها به منظور تضعیف نیروی محرکه آن.
۴ -انجام اقدامات خنثی گر جهت خنثی کردن اقدامات تبلیغاتی گروههای هدف در حوزه تحت نفوذ مانند انتشار نشریات وکاتولوگها .

ز: برنامه جهت شناسایی افراد مخفی: به محض شناسایی یکی از افراد مخفی در رابطه با یک عملییات که عمدتا توسط کنترل مکالمات تلفنی انجام میشود با بسیج امکانات وسیع، فرد مورد نظر را تا رد دیگری به دست دهد تحت تعقیب قرار میدهند. این در حالی است که در اینگونه موارد شتابی را که در دستگیری افراد شاخص دارند را ندارند .

ح: قرارهای لو رفته: اکیپهای گشتی در سر قرار کاملا استتار کرده و به هیچ وجه در ترکیبهای اکیپی حرکت نمی کنند. چند نفر را در ابتدا و انتهای مسیر قرار داده ضمن نگاه کردن به اطراف بلند بلند صحبت میکنند. گاهی مغازه ها و خانه های اطراف نیز توسط افراد عمل کننده اشغال میشود. درهای باز و افرادی که هر چند یکبار از آنها سرک میکشند آنها را مشخص میکند .

ط: ورود پنهانی به خانه های فعالین: به منظور بدست آوردن اسناد اطلاعاتی یا برای نصب میکروفون یا دوربین انجام میگیرد. لذا از نگهداری اسناد طبقه بندی شده در خانه یا محل کار جدا خودداری شود. به موقع ترک منزل نشانه قابل تغییر در اثر حرکت در داخل خانه مشخص کنید و پس از ورود به خانه آن را چک کنید.

روشهای غیر مستقیم: در این روش دشمن با استفاده از نقاط ضعف فعالین و مبارزین و ایجاد فضای اطلاعاتی اقدام به دام انداختن وکشف اسرار میکند. بدین صورت که با تبلیغات خود سعی در بزرگنمایی قدرت ارگانهای اطلاعاتی و پلیسی خود دارد که نتیجه آن تسلط کابوس پلیسی بر اذهان مردم میباشد. باین ترتیب برشدت سوظنها وگسترش جو عدم اعتماد افزوده میشود. میخواهد وضعی بوجود آورد که به مردم بقبولاند که ارگانهای ذیربط بر همه حوادث و جریانات آگاه و مسلط بر فعالیت های فعالین میباشد. نتیجه این خواهد شد که بعضی از والدین و همسران فعالین به علت سادگی سیاسی و یا تحت تاثیر علاقه شدید به بستگان خود و از همه مهمتر به علت عدم آگاهی از ماهییت جنایتکارانه رژیم به اندازه یک مامور امنیتی در لو دادن بستگان خود موثر واقع میشوند. بر همین اساس است که که مقام امنیتی در برخورد با والدین از آنها تقاضا میکنند "در صورتی که فرزندانتان به راههای مبارزه کشیده شده اند برای نجات آنها از مجازاتهای سنگین ما را از فعالییتهای انها باخبر کنید." بطور کلی کوشش رژیم براین است که از همه مردم جاسوس بسازد و زمینه آن کنجکاوی بیش از حد افراد خانواده نسبت به هم و نیز دوستان نسبت به هم و در کل رواج روحیه جاسوسی در جامعه میباشد.
آخرین مبحث در این قسمت مربوط به نحوه رفتار و نقاط ضعف فعالین میباشد که به بعضی از آنها اشاره میشود.

۱-تظاهر خارجی: نصب عکس شخصیتهای سیاسی و انقلابی یا مطالعه مقالات یا کتب سیاسی وایدئولوژیک در محل کار، کلاس درس، آسایشگاه سربازی، اتوبوس درون و برون شهری برای یک مبارز که به نحوی در مبارزه مخفی شرکت دارد یا در مرحله خود سازی یا آماده کردن خود برای شرکت در هر نوع فعالییتی است، نمونه های ساده ای از تظاهر خارجی و بسیار مضر میباشد که میتواند باعث جلب توجه عناصر امنییتی شود. هر نوع تظاهر خارجی در محیطهای اجتماعی در حکم گناه کبیره ای است که میتواند موجب لو رفتن خود و دوستانتان شود. اگر شما به نیروهای اطلاعاتی و امنیتی هشدار ندهید بر خلاف ادعاهای رژیم تمامی آنها فاقد شعور و هوشیاری لازم برای شناخت مبارزین و کشف فعالییت آنها هستند. بسیاری از لو رفتنها و دستگیریها را به جای اینکه به حساب هشیاری و ورزیدگی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی بگذاریم باید بحساب سادگی وعدم رعایت اصول امنیتی یا تکرار اشتباهات تاکتیکی از طرف خودمان بگذاریم. باید در نظر گرفته شود که ارگانهای نامبرده فوق کاری جز مشغول شدن با مسئله حرکت ملی ندارند.
صحبت کردن با صدای بلند در باره مسایل سیاسی و عقیدتی در خیابانهای پر جمعیت و مسیر های شلوغ کوهستانی یا کلوبها ویا قهوه خانه ها کاری بسیار مذموم و خطرناک میباشد. در محیطهای اجتماعی باید با ظرفیت و حوصله فراوان از شرکت در بحثهای چند نفره و خصوصا با افراد ناشناس خودداری کرد. بعضی از فعالین به علت نداشتن ظرفیت و کنترل خود به محض شنیدن عقیده مخالف یا توهین از طرف یکنفر در جمعهای اجتماعی به سرعت و به شدت و بدون تفکر اقدام به جواب دادن نموده وافکار خود را در یک محیط مشکوک و ناشناس افشا میکنند و این خطرناکترین ضعف تشکیلاتی میباشد.

۲-عادی بودن: در شرایطی که دوست و دشمن نسبت به فعالین و مبارزین دارای حساسیت و کنجکاو هستند یک مبارز برای اینکه همچنان ناشناخته بماند باید تمام اعمال و رفتارش در محیط کار و زندگی عادی و طبیعی باشد. یک مبارز در حالی که باید سرشار از خشم و نفرت و کینه نسبت به رژیم حاکم و وابستگان و خائنین باشد باید با محیط اطرافش هماهنگ باشد. برای مثال اگر در اداره ای کار میکنید که کارمندان آن دارای تفکر خاصی میباشند بهتر است که شما نیز خود را مثل آنها نشان دهید.

۳ -اجتناب از پرگویی: پرگویی اگر بصورت یک عادت در آمده باشد خطرناکترین دشمن مخفی کاری است.

۴-سرنگهداری: فرد مبارز مجاز نیست کوچکترین اطلاعی را در رابطه با موجودیت یا فعالیت گروهش هر چند هم بظاهر بی اهمیت باشد به نزدیکترین دوست مورد اطمینان یا حتی برادر یا همسر خود در میان بگذارد. چراکه احتمالا بعد از مدت کوتاهی این اسرار در سطح وسیعی پخش خواهد شد.

۵-دقت در توزیع ومبادله کتاب و نشریه و اعلامیه: این مواد باید به کسانی داده شود که ماهیت واصل او صد درصد شناخته شده باشد. بردامنه توزیع نشریات و اعلامیه باید کنترل داشت. به این معنی که تعداد و مسیر توزیع آن برای یک نفر باید مشخص شود. نفر مورد بحث نیز باید دستورات را دقیق اجرا نماید .

۶-سبکباری: یعنی جز در موارد ضروری و لزوم باید از نگهداری هر نوع سندی که دلالت بر شرکت شخص در یک گروه یا برنامه مخفی دارد خودداری شود.

۷- نگذاشتن ردو اثر: منظور این است که در کلیه اقدامات و فعالیتها ی مبارزاتی همواره باید به این فکر بود و طوری عمل نمود که در صورت دستگیری یا تعقیب اثری از اعمال و ارتباطات خود با دیگران یا محل اختفای یک گروه یا برنامه مخفی سایرین به جا نگذاشت. یا با پاک کردن کلیه نشانه ها مامورین را سردر گم کرد .برای رعایت این مطلب نکات زیر را مد نظر داشته و اجرا نمایید.
الف) از نگهداری عکسهای دوستان هم فکر خود جدا خودداری نمایید .
ب) از داشتن و نگهداری دفترچه تلفن شامل اسامی و شماره ها و آدرس دوستان همفکر خودداری کنید.
ج) از نگهداری نامه ها مخصوصا نامه های الکترونیکی خودداری کنید.
د) بر روی کتابهایی که مطالعه میکنید ار نوشتن حاشیه یا خط کشیدن زیر مطالب یا نوشتن اسامی خودداری کنید.
ه) کوشش کنید اعضای خانواده یا دوستانتان از اسامی رابطانتان اطلاعی نداشته باشند.
۸) برای شناختن افراد از شتاب زدگی اجتناب کنید و به عامل زمان توجه کنید. جنبه های مثبت و منفی و خصوصیات جالب و نقاط ضعف وقوت افراد تحت شرایط مختلف وگذشت زمان بروز مینماید.
۹) پرهیز از معیارها و قضاوتهای قالبی و تعصبی در شناسایی افراد مانند لحاظ کردن سابقه زندان و یا داشتن برادر فعال یا با ایمان در گزینش یک فرد. قضاوتهای تعصب آمیز و از روی عاطفه به اندازه قضاوتهای قالبی موجب شناساییهای سطحی و اعتماد زود رس و نسنجیده خواهد شد.
۱۰ ) پرهیز از وسواس و سوظن های بی مورد: از ساده اندیشی و قضاوت عجولانه در رابطه با گزارشات واصله در مورد افراد خودداری کنید.
۱۱ ) لو دادن غیر مستقیم: غالبا گروههای فعال حرف زدن در باره سایر گروهها را عیب نمی دانند و نوشتن وحرف زدن و اظهار اطلاعات در مورد آنها را مایه فخر و نشانه توانمندی خود میدانند غافل از اینکه نه تنها باعث لو رفتن آنها میشوند بلکه سبب افشای روابط بین گروهها میشوند .باید بدانیم که رپیم و دستگاههای امنیتی آن همه کوشش خود را برای شناسایی گروهها و جمع آوری اطلاعات در مورد آنها و در هم شکستن توان مبارزه ای آنها به کار می بندد. در اینجا بخشی از اسناد بدست آمده از این سازمانها را برای مثال می آوریم:
"….در صورتی که گروههای سیاسی که کم و بیش سازمان یافته هستند بر اساس طرحها و مشی هایی که دارند فعالیتهای مخفی خود را در نهایت پنهان کاری میدهند و در صورتی که اقدامات و تصمیمات آنها بموقع کشف و خنثی نشود خطرات جدی امنیت کشور را تهدید خواهد کرد. از سوی دیگر بمنظور مبارزه و خنثی کردن اقدامات ضد امنیتی بایستی قبلا اطلاعات لازم را کسب و بموقع از آن بهره برداری کرد. لذا بهمین منظور طرح تلاش جمع آوری اطلاعاتی سال… که روشنگر نیازمندی های اطلاعاتی امنیت داخلی کشور است به شرح پیوست اعلام میگردد….
الف) شناسایی هدف سازمان های موجود محتمل–تاکتیک و خط مشی- منابع مالی- محل آموزش اعضا و نحوه آموزش–حدود و وسعت و توانایی اقدامات و فعالییتها–روش تربیت کادر-نحوه جذب اعضا جدید–عمق و میزان تبلیغات وروشهای آن و وسایلی که به کار می گیرند.
ب) شناسایی و تعیین اختلافات داخلی، دو دستگیها و انشعابات احتمالی و همچنین موارد همکاری واختلافات با سایر گروههای موجود.
پ) شناسایی و تعیین اسامی هیت رهبری با تعیین سمت–نام مستعار-میزان تحصیلات-قدرت ابتکار –آدرس محل کار و سکونت–وضع مالی وخانوادگی–وابستگی سیاسی قبلی–نقاط ضعف و قوت-خصایل فردی نظیر (روحیه انقلابی، محافظه کاری، جسارت، ورزیدگی وناتوانی، آگاهی سیاسی و اجتماعی، قدرت رهبری، نفوذ روی افراد و فرمانبرداری کورکورانه و…
علاوه بر این روشها حکومت با بسط دامنه کنترل خود به همه جوانب زندگانی اجتماعی قدرت اعمال فشار خویش را بر مردم افزایش داده است. امروزه اغلب امور زندگی از ازدواج تا مجالس ختم و از استخدام و نوع کار تا محل زندگی در قلمرو ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی قرار گرفته است. وقتی بر تمام اینها حکومت بر وسایل تبلیغاتی و سانسور را اضافه کنیم باید نهایت دقت و احتیاط را در فعالییتهای خود لحاظ کنیم در غیر این صورت کوچکترین اشتباه ضربات جبران ناپذیری را بر پیکره حرکت ملی وارد خواهد کرد که قابل بخشش نخواهد بود. تا به امروز دستگیری و یا زندانی بودن یکی از شاخصهای رقابت در بین فعالین حرکت ملی بوده است (که بیشتر در اثر اشتباهات بسیار پیش پا افتاده اتفاق افتاده است). اما آنچه امروزه اهمیت دارد نداشتن سابقه دستگیری میباشد. چرا که آنان که تا بحال دستگیر شده اند گذشته از آنکه تجربه ای بس ارزشمند را در اختیار سایر فعالین قرار میدهند عملا به مهره ای سوخته بدل شده و دائما چه در شرایط عادی و چه در روزهای بحرانی تحت نظر بوده و بعنوان یک دام برای سایر فعالین و به نفع ارگانهای اطلاعاتی حکومت عمل مینمایند. با توجه به کمبود مهره های کارآمد و لزوم حفظ امنیت آنها خصوصا مهره های عملییاتی رعایت موارد حفاظتی اهمییت ویژه خود را می نمایاند.
با توجه به اینکه حرکت ملی یک حرکت انقلابی بوده و حکومت برنامه مدونی برای مبارزه با آن دارد لذا دستگیری وزندانی شدن فعالین امری طبیعی میباشد اما آنچه مهم است این است که باید هزینه این دستگیریها را تا حد ممکن کم کرد. بنابرین رعایت نکات زیر برای کلیه فعالین مخصوصا فعالین ناشناخته که هنوز قابلییت عملیاتی دارند بسیار مهم و حیاتی است.
۱ -از تماس بوسیله تلفن خانه و یا محل کار و تلفنهای با شماره معلوم با سایر فعالین و طرح هرنوع مطلب مربوط در تلفن خودداری نمایید.
۲ -از حضور خود سرانه و بدون هماهنگی با رابطین خود در مکانهایی که احتمال دستگیری در آن زیاد میباشد خودداری کنید.
۳ -از انگشت نما شدن در مراسمات عمومی و اقدامات خود سرانه خود داری نمایید.
۴ -از همراه داشتن هرنوع سند طبقه بندی شده و اسامی فعالین وشماره های آنها در در محلهای مشکوک به دستگیری خود داری کنید.
۵ -فعالین و مبارزین متشکل باید دارای مکانهای امن جهت بر پایی جلسات تیمی و گروهی باشندکه دارای علامتی باشد که بدون جلب توجه امن یا نا امن بودن آنجا را قبل از رسیدن افراد به آن نشان دهد. این علایم طوری باید باشند که در صورت غافلگیری نیز بتوان آن را تغییر داد.
۶ -محلی که فعالین باید در آن جمع شوند باید امن بوده وایجاد کمترین جلب توجه را نیز ننماید. این محل بهتر است در مکانهای متراکم جمعییتی و دارای محلهایی برای فرار اعضا باشد.
۷ - قبل از شروع جلسات و برنامه ها باید برنامه برخورد اضطراری توجیه شده و افرادی که باید در گیر شده و آنهایی که باید فرار کنند و نحوه عمل آنها مشخص شود.
۸ -اعضای یک گروه باید دارای مکان و زمان مشخص تماس در شرایط عادی و اضطراری باشند. مثلا برای زمانهای اضطراری دو زمان مشخص در روز با محل مشخص تعیین گردد که در صورت بروز این شرایط اعضا بتوانند براحتی همدیگر را پیدا کرده و ملاقات نمایند.
۹ -در زمان رفتن به محل ملاقات یا عملیات از عدم تعقیب خود توسط عوامل حکومتی یقین حاصل کنید. باید مواظب چهره های تکراری که در مسیر حرکت خود میبینید باشید.می توانید با روشن کردن یک سیگار یا به بهانه نگاه کردن روزنامه ها یا ویترین مغازه ای اطراف خود را زیر نظر بگیرید.
۱۰ - برای فرستادن پیامهای مهم و حساس هرگز از وسایل رایج (تلفن، نامه، اینترنت و…) استفاده نکنید. برای این کار میتوانید از پیکهای آموزش دیده استفاده نمایید یا خود شخصا برای رساندن پیام اقدام کنید.
۱۱ -ارگانهای اطلاعاتی مخبرین خود را اغلب از بین کثیفترین افراد انتخاب میکنند مانند معتادان به مواد مخدر و الکلیها، کسانی که دارای انحرافات جنسی یا عقده های روانی و خود کمتر بینی یا دارای سابقه مجرمیت هستند. لذا این افراد را در محیط اجتماعی خود شناسایی کرده وبه جمع خود راه ندهید.
۱۲ -موضوعات مهم را فقط در محیطهای بسته ومطمئن صحبت کنید.
۱۳ -در اماکن عمومی با سکوت مداوم عمل شنود دشمن را با شکست مواجه کنید.
۱۴ -هرگاه عناصر مخفی دشمن را شناختید آنها را به دوستان خود معرفی کنید. سعی کنید کسی را بی خود متهم نکنید.
۱۵ -در اکثر آپارتمانها دیوارها به قدری نازک هستند که احتمال استراق سمع بیشتر است. بنابراین در چنین مکانهایی تا میتوانید آهسته صحبت کنید و با روشن کردن رادیو یا تلوزیون صدای خود را محو کنید.
بنابر آنچه گفته شد همیشه باید سعی بر این باشد که از گیر افتادن دوری کرد. ولی گیر افتادن فعالین چیزی دور ازذهن نیست در صورتی که میتوان با رعایت اصول امنیتی احتمال آن را به صفر کاهش داد. پس اگر چنین موقعیتی برای شما پیش آمد موارد زیر را به خاطر بسپارید :
۱ - در هنگام دستگیری خونسردی خود را حفظ کنید.
۲ -شما اولین و آخرین دستگیر شدگان نیستید. بنابراین ضمن کنترل اوضاع سعی کنید قوت قلب دوستان خود باشید.
۳ - سعی کنید بین دستگیر شدگان انگشت نما نشوید.
۴- مراقب عوامل نفوذی داخل بازداشتگاه باشید. افرادی که خود را جزو فعالین نشان داده وسعی در برقراری ارتباط با شما دارند.
۵ -اگر برای اولین بار دستگیر میشوید لازم نیست دفاع ایدئولوژیک یا پرحرفی نمایید .بهتر است خود را بی اطلاع نشان داده و از دادن جوابهای سربالا پرهیز نمایید. بیاد داشته باشید اولین اصل آزادی با کمترین هزینه است. بهتر است خود را فردی نا آگاه و اغفال شده نشان دهید.
۶- پاسخ به سوالات را هر چه ممکن است گنگ ،کوتاه و غیر مشخص بیان کنید.
۷- در بازجویی ها تا می توانید کم صحبت کنید .
۸- سوالهایی را که جواب میدهید به خاطر بسپارید.
۹- به احتمال قوی در حین بازجویی چشمانتان بسته خواهد بود. سعی کنید باچشمان بسته بازجویی نشوید. اعتراض کرده وسکوت کنید (سابقه دارها).
۱۰- گاها فحاشی وضربات ناخوشایندی را در طی نقل و انتقالات دریافت خواهید کردآانها برای بر هم زدن تعادل فکری شماست. سعی کنید خونسرد باشید.
۱۱- بیاد داشته باشید آنها نمی توانند اسرار شما را بخوانند مگر آنکه شما خود کلید ذهن خود را تقدیم آنها کنید.
۱۲- طرز رفتار عاقلانه و مدبرانه شما کلید رهایی شما میباشد.
۱۳ -اگر سابقه دار هستید همانطوری که میدانید تا مراحل آخر بازجویی ماندنی هستید، حتما دادگاهی خواهید شد. مرحله بعدی کارشما مصاحبه با مامورین ساواما خواهد بود. بهتر است همواره اطلاعات سوخته ای را آماده کرده باشید.
۱۴- دانستن قوانین و حق و حقوق مربوطه خود میتواند کمک بزرگی برای شما باشد.
۱۵- تهدید یکی از عمده ترین شیوه های آنها میباشد، پس بهتر است هرگز ترس را به خود راه ندهید.
۱۶- گول رفتار دوستانه بازجوها را نخورید، چرا که آنها پول میگیرند تا شما را تخلیه اطلاعات کنند پس هرگز به هیچ یک از آنها اعتماد نکنید.
۱۷- روحیه خود را حفظ کنید .
۱۸- انتظار کمک از هیچ کس را نداشته باشید. امنیت دوستانتان ونیز خود شما در دستان شماست. اگر درست رفتار کرده باشید در همان چند ساعت اولیه دستگیری آزاد خواهید شد .
۱۹ –اگر فرصتی جهت اطلاع تلفنی بدست آوردید فقط با نزدیکان درجه یک خود تماس بگیرید.
در صورتی که سابقه دار بوده یا از قبل تحت نظر بوده باشید تا مراحل نهایی باز جویی را طی خواهید کرد. بنا براین دانستن مراحل و روشهای باز جویی می تواند کمک شایانی به شما بکند. آنچه در پایین میآید چکیده این اصول و روشهاست.
تکنیکهای باز جویی که در منابع تخصصی عمدتا به عنوان تکنیکهای شستشوی مغزی مطرح میشود درحال حاضر به خوبی استاندارد شده اند. هرچند میزان و ماهیت فشاری که باید در مورد هر فرد اعمال شود متناسب با شخصیت سوژه، شرایط و اهمیت موضوع و توانایی متصدی امر متفاوت خواهد بود ولی تمامیت وکلیت آن تابع اصول و تکنیکهای مشخصی است.
اقدامات:
۱-کنترل همه جانبه و فراگیر: سراسر وجود زندانی حتی فوریترین نیازهای او مانند خواب و بیداری نیز تحت کنترل قواعد سختی است. هدف آن است که سوژه در معرض آزار روانی قرار گیرد و این باور در او بوجود آید که زندانبانان او قادر مطلق هستند و او موجودی کاملا ناتوان است.
۲- منزوی کردن: به محض بازداشت ارتباط متهم با دنیای خارج بطور کامل قطع میشود و فقط اطلاعاتی که متصدیان مناسب تشخیص دهند در اختیار او قرار میگیرد.
۳- عدم اطمینان: در چند روز اول بازداشت چیزی در مورد علت بازداشت به متهم گفته نمی شود و پاسخ به سوالات نیز جز با خشونت نمی باشد. به او القا میشود که خود او به ماهیت جرائمی که مرتکب شده آگاهی دارد وباید اعتراف کند. متهم خود را با یک معمای دیوانه کننده روبرو میبیند وچون چیزی در مورد اتهامات وارده نمی داند بنابراین نمیتواند تدابیر دفاعی اندیشه کند .(در این شرایط فقط باید چنین به خود القا کنید که بی گناهید)
۴- شکنجه: متهم در معرض انواع شکنجه های روحی و روانی قرار میگیرد. بازجویان دوازده تا شانزده ساعت متوالی اورا تحت بازجویی و شکنجه قرار میدهند و ممکن است به او گفته شود که خانواده و دوستان او علیه او بیانیه صادر نموده اند. بعد از این شکنجه ها زندانی را به سلول برگردانده و اجازه میدهند بخوابد اما ناگهان دوباره اورا بازجویی دیگر با تندی بیدار میکنند. این روند آنقدر ادامه می یابد تا متهم آمادگی مطلوب جهت تاثیر پذیری روانی پیدا کند.
۵- تحقیر شخصیت: زندانی از لحظه اول بازداشت درمیابد که جرم او سبب شده که همه منزلت و احترامی که داشته ازبین برود و با موقعیت اجتماعی خود تحقیر خواهد شد .
۶- ایجاد ناتوانی و فرسودگی جسمی: برای متهم رژیم غذایی برقرار میشود تا وزن، توانایی و طاقت او به سرعت کاهش یابد. در نتیجه وی آنقدر ضعیف میشود که دیگر توانایی انجام فعالیتهای طولانی ذهنی را از دست داده یا برای او دشوار گردد. مختل کردن خواب خصوصا زمانی که توام با خشونت و وحشت، تنش و بازجویی مداوم باشد روند فرسودگی او را تسریع میکند.
۷- مسلم کردن جرم: یکی از موزیانه ترین تدابیری که بکار گرفته میشود فرض ارتکاب جرم توسط متهم میباشد (از نظر بازجو هر متهمی مجرم است مگر خلاف آن ثابت شود). بازجویان سعی میکنند با طرح این فرض به زندانی ثابت کنند که بطور قطع مرتکب جرم شده این اطمینان توجیه کننده اقدامات سخت جهت گرفتن اعتراف است .
توالی مراتب قوق شرط اساسی برای شستشوی مغزی است. چنانچه طی آن متهم پس از یک دوره ابتدایی شوک و سردرگمی به رفتار خود فکر میکند تا شاید در میان آنها گفتار یا کرداری بیابد که دال بر گناهکار بودن او باشد (لحظه شکست) البته ضرورتی ندارد که حتما چنین عملی وجود داشته باشد زیرا عاقبت متقاعد میشود که هر گونه عمل او در گذشته از سوی رژیم جرم محسوب میشود. وقتی متهم در پذیرش احتمال گناهکار بودن خود پیشرفتی نماید یا احساس کند که عقیده جدیدی را میتواند پذیرش نماید زندگی قابل تحمل تر و دردهای جسمی کاهش خواهد یافت (شروع مرحله خیانت به همفکران) در این مرحله بازجویان دوستانه تر خواهند بود و به او شنخصیت خواهند بخشید و با شکنجه گران با خشونت رفتار خواهند کرد. اگر متهم پس رفتی داشته باشد شرایط قبل دوباره اعاده خواهد شد. بطور کلی پذیرش ادعاها پاداش و مقاومت، مجازات دارد. سوژه ناچار به مرحله ای از ترس می رسد که با نا امیدی میخواهد باور کند که :۲+۲=۵
هدف پروسه شستشوی مغزی:
اول)برداشتن تفاوت میان گناهکاری و بیگناهی
دوم) محو مرز بین واقعیت و اوهام ذهنی
این تخریب فکری چه در بعد ایدئولوژی وچه در مساله اعتراف به آسانی حاصل نمی شود. سوژه برای حفظ اعتبار و ارزشهای قبلی خود دفاع می کند. ناتوانی جسمی، خستگی، درد، محرومیت و تحقیر توان دفاعی او را میشکند و وی را وادار به تغییر عقیده یا اعتراف میکند. پذیرش گناه از سوی سوژه نشان دهنده مرحله ای از تغییر عقیده است که باز گشتی ندارد. نتیجه این عمل کنار هم گذاشتن جزئیات و تبدیل آنها به اعتراف است و ممکن است در این حالت دیگران را نیز متهم به مسولیت وضع پیش آمده برای خود کند چرا که وی در این موقع همان اندازه که در گناهکار بودن دیگران سر در گم است که در مورد بی گناهی خود.
مکانیزمهای شستشوی مغزی
۱- همانند سازی: سوژه در حالی که از ارتباطات انسانی جدا شده، خود را با رئیس بازجوها که در مقایسه با زیر دستان ملایم تر و دلسوز تر است، همانند میسازد و این امر معمولا عامل مهمی در تسلیم سوژه است.
۲- کاهش توانایی ذهنی: سوژه در نتیجه خستگی و ناتوانی آنقدر فرسوده می شود که واقعا نمی تواند در مورد موضوع خاصی تمرکز ذهنی داشته باشد.
۳- سردر گمی ناشی از حبس انفرادی: انزوای طولانی و سردرگمی ناشی از آن نقش مهمی در فرآیند نرم کردن دارد. از سوی دیگر محرومیت حسی شدید معمولا سبب نوعی محرک طلبی گشته واین موجب افزایش تلقین پذیری می شود.
۴- تلقین: یکی از واقعیتهای انکار نا پذیر آنست که اکثر افراد در مقابل تلقین تاثیر پذیرند این موضوع از زمانهای قبل به عنوان عامل اساسی در تغییر رفتار های طبیعی و غیر طبیعی انسان شناخته شده است. سوژه در اثر تلقین و تحت فشار شدید فیزیکی و هیجانی نمی تواند بین اعمال خود واعمالی که باز جوها تلقین میکنند، تفاوت قائل شود. تلقین به او کمک میکند تا اعتراف خود را بسازد.
۵- تکرار :تکرار مراحل قبل تنیجه گیری را حتمی میکند.
۶- احساس گناه :سوژه مجبور است لحظه به لحظه زندگی گذشته سیاسی و غیر سیاسی خود را مرور و اغلب توجیه کند. بازتابهای چنین کاری اغلب باعث برانگیختن احساس گناه می شود که پیدایش این حس نقش مهمی در کاهش توانایی یا اراده مقاومت دارد.
۷- تخریب خود :هر چند سوژه راهی جز تسلیم در برابر خود نمی بیند اما تحمل تحقیر به تضعیف عزت نفس وی منجر می شود. بخصوص اگر او فرد عالی رتبه ای بوده این مسئله بیشتر برای او مخرب است و موجب کاهش توانایی فرد در مقاومت می شود.
۸- رفتار شرطی: ارتباط میان پاداش و تنبیه و ارزیابی پیشرفت وعدم پیشرفت یکی از روشهای شرطی کردن زندانی برای ایجاد پاسخ مطلوب در اوست.
۹- رفتاررغیر عقلانی در برخورد با محرک ناگهانی :بسیاری از افراد در برخورد با محرکهای غیر منتظره مانند درد، ترس و خشم و غیره در هم شکسته میشوند. آنها قادر به کنترل رفتار خود نیستند و به گونه ای واکنش نشان می دهند که بی شخصیت به نظر میرسند. سوژه هایی که بطور غیر منتظره در معرض بد رفتاری یا بی احترامی یا شکنجه قرار می گیرند، ممکن است چنان مقهور شوند که مقاومت آنها در هم شکسته شده وظرف مدت کوتاهی تسلیم شوند .
۱۰- تناوب ترس و امید :ایجاد متناوب ترس و امید، همان شیوه تشویق و تنبیه است. عامل شستشوی مغزی باید امید به زندگی بهتر و آینده درخشان را در برابر همکاری سوژه در او زنده نگه دارد و گرفتاری به عذاب سخت و طولانی را در برابر عدم همکاری او گوشزد نماید. با توجه به وضعیت فعلی کارشناسان عقیده دارند کمتر کسی را تاب مقاومت در برابر شیوه شستشوی مغزی است. مگر افراد خبره ای که دارای هنر تسلط بر ذهن بوده و آمادگی قبلی دارند. در غیر اینصورت لزوم طبقه بندی اطلاعات بسیار مهم است. اعضای یک گروه و تشکیلات بایستی قانون طبقه بندی اطلاعات را به شدت رعایت کرده ومراتب حفاظتی را یاد گرفته و به کار گیرند. همیشه باید به یاد داشته باشیم که ما برای یک هدف مقدس و متعالی فعالیت می کنیم و اگر روزی هم دستگیر شدیم همیشه فعالیتهای مثبت و سازنده ی خود را که قبل از دستگیری انجام داده ایم در ذهن خود مرور کنیم و بدانیم و آگاه باشیم که با ایمان به خداوند و حرکت ملی آذربایجان می توانیم بر تمامی مشکلات غالب آییم.
من یانماسام
سن یانماسان
بیزیانماساق
ناسیل چیخار
قارانلیقلار آیدینلیغا

آذربايجان در آستانه قيام ملي خرداد

با نزدیک شدن به سالگرد قیام خرداد ۱۳۸۵ ترکهای آذربایجان کنترل و فشار ارگان های اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی در شهرهای آذربايجان بیشتر شده است. این فشارها جهت جلوگیری از تظاهراتهای اعتراض آمیزی است که عصر روز سه شنبه اول خرداد ماه در تمام شهرهای آذربایجان صورت خواهد گرفت، همچنین در نقده علاوه بر آن روز پنجشنبه ۳ خرداد ماه مراسمی با عنوان اولین سالگرد شهدای سولدوز برگزار خواهد شد.

نقده(سولدوز): در طول ۱۰ روز گذشته حدود ۶۰ نفر توسط مأمورین اطلاعات بازداشت شده اند.

به علت حوادث خونین سال قبل امسال نیز در آستانه سالگرد این اعتراضات بیشترین فشار و دستگیریها در شهرستان نقده صورت گرفته است، در صورت عدم اطلاع رسانی خطر تکرار حوادث دردناک ۴ خرداد ۱۳۸۵ در نقده زیاد است. سردار کرمی فرمانده نیروی انتظامی آذربایجان غربی جهت سازماندهی برای سرکوب شورش احتمالی به نقده سفر کرده است.

سال گذشته در جریان سرکوب اعتراضات نقده از طرف مامورین جمهوری اسلامی ایران دهها تن
کشته و زخمی شدند

خوشه های خشم و رهایی در قیام 1 خرداد 1385 آذربایجان
در 1 خرداد 1385 مردم تبریز و دیگر شهرهای تورک نشین آذربایجان جنوبی بر علیه شوونیزم افسارگسیخته فارس به پا خاستند تا توهین روزنامه ی دولتی ایران را علیه ملت تورک محکوم کنند.این تظاهرات اعتراضی در پی چاپ یک کاریکاتور توهین آمیز و نیز مطالب اهانت آمیزی که در آن نسبت به تورکها نوشته شده بود، انجام گرفت.
مردم تبریز و دیگر مناطق تورک نشین در این روز با برنامه ریزی قبلی در ساعت16 عصر در راسته بازار تبریز گرد آمده و در حرکتی خودجوش و کاملأ مدنی خواستار تنبیه عاملان چاپ این مطلب و همچنین توقیف روزنامه ی ایران شدند.که حدود یک هفته قبل از آن این مطلب را به چاپ رسانده بود، ولی در این یک هفته هیچ کاری در مقابل عاملان این عمل صورت نگرفته بود و رژیم به جای اینکه پاسخگوی درخواست های ملت آذربایجان باشد.با استفاده از تاکتیک قهر و خشونت بر آن گردید تا صداى حق‌طلبانه ملت‌ما را خاموش کند.
عده ای بر این گمان باطل بودند که حرکت اعتراضی یک خرداد 1385 را یک حرکت احساسی و فاقد شعور سیاسی بالا معرفی کنند که صرفا به دلیل چاپ کاریکاتور از سوی روزنامه دولتی" ایران "انجام گرفته بود.اما واقعیت مسلم این است که اين کاريکاتور موهن تنها بسان جرقه اي بود که سبب شد تا زخم مزمن ملت آذربایجان که حاصل دهها سال تحمل ستم ملی است، سربازکند و ملت آذربایجان رابرای دستیابی به حقوق حقه خویش به خیابان ها بکشاند و آنان را پیام آور حذف فرهنگ آپارتاید در سرتاسر جهان گرداند.
رژیم با نادیده گرفتن اولیه ترین مطالبات ملت آذربایجان جنوبی در اعطای حقوق شان و نیز با انکار صورت مسئله، اعتراضات مسالمت آمیز مردم را به خشونت کشید و برآن شد تا حرکت ملت آذربایجان را حرکت آنارشیستی جلوه داده و آن را به بیگانگان نسبت دهد.
ماشین سرکوب و اختناق حاکم که از دوران استبداد پهلوی، سیاست کثیف و انسان ستیزانه آسیمیلاسیون و الیناسیون را در طی هشتاد سال و اندی در جهت تحریف هویت و موجودیت ملل محبوس در ایران به کار گرفته است در این روز تاریخی در نهایت عجز و استیصال در همه مناطق آذربایجان شاهد حضور صدها هزار نفر از مردمی شد که بدون ترس از نیروهای سرکوبگر با مشت های گره خود فریاد می زدند: "هارای هاری من تورکم" .
اعتراضات یک خرداد 1385حرکتی آگاهانه بودکه شعارهای آن شفاف و روشن بود. ملت آذربایجان جنوبی با مردود ساختن تعاریف سیستم مرکزی در مورد هویت خویش، تمام تلاش های تبعیض آمیز را که به منظور آسیمیله کردنش انجام می گرفت، بی ثمر گذاشت. و به همه مردم دنیا ثابت کرد ملت آذربایجان جنوبی بی آنکه از پیگیری مطالبات خود نا امید شود در مسیر تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود ، و باز تعریف هویت واقعی اش، مطمئن تر و استوارتر از همیشه گام برخواهد داشت.بر عکس سایر حرکتهای تاریخی که در آن مطالبات ملت آذربایجان به لحاظ سانترالیستی بودن این وقایع چندان شفاف و روشن نبودند در یک خرداد 1385 فعالان این جنبش فهرست مفصلی از خواسته های خود را برای اعلان مطالبات و تعیین آینده سیاسی خود، مطرح کردند.
"ریشه های یک خرداد را تا اندازه ای می توان در نهضت مشروطیت و واقعه حکومت ملی آذربایجان در1324 جست، لیکن یک خرداد محصول شرایط جهانی و مقتضیات دوران بعد از جنگ سرد بود. این حرکت محصول دنیای پسامدرن بود که از نظر فلسفی مدرنیزم ایستا و سیستم محور را رد می کرد و پندار ابدی و مقدس بودن سیستم ها را نمی پذیرفت و نسل جدید آذربایجان نماد بارز چنین طرز تفکری بود. این نسل دیگر، مرزهای تنیده شده ذهنی شونیزم ایرانی را که محتوایش نژادگرایی فارسی بود را درنوردیده بود و در مرکزخواستهایش حقوق طبیعی انسانی را قرار داده بود."(سیر حرکت ملی آذربایجان جنوبی از 29 بهمن 1356تا1 خرداد 1385_اومود انورن WWW. FA.BUTOVAZ.INFO
تبریز مرکز آذربایجان جنوبی به لحاظ شرایط خاص استراتژیکی که در آن قرار دارد همواره بیش از دیگرمناطق ، تحت تاثیر اندیشه های مدرن جهانی قرار داشته است. که تغییرات و فرایند رشد سیاسی و اجتماعی ملت تورک آذربایجان در فاصله بین خیزش های مختلف تاریخی گویای این مطلب است.
یک خرداد 1385 روز بزرگی است که در آن روز ملت تبریز و دیگرمناطق آذربایجان برای دفاع از موجودیت، زبان و تاریخ خود یکصدا شعارحذف آپارتاید زبانی، اقتصادی،سیاسی و غیره را سردادند و همه تحلیلگران سیاسی و عناصر وابسته به رژیم شوونیستی فارس را مات و مبهوت قدرت بزرگ همبستگی و عظمت بلند روحی خود کردند.
اعتراضات 1 خرداد که در بیشتر شهرهای تورک نشین همچون تهران ، تبریز ، ارومیه ،زنجان ، اردبیل ،سولدوز ،پارس آباد، سلماس و خوی ، مراغه ، مرند، میانه و غیره انجام گرفت، گواهی بود برمیزان بالای رشد سیاسی ملت آذربایجان و اولویت یافتن منافع ملی برای آنان به جای درخواست های دیگر ؛گسترش کیفی و کمی ادبيات سياسي حرکت ملي آذربایجان جنوبی يکي از مهمترين دستاوردهايي است که ملت آذربایجان بواسطه حرکت اعتراضی 1 خرداد به آن دست یافت.
اعتراضات وسیع ملت بزرگ آذربایجان جنوبی در قیام سرتاسری اول خرداد سال 1385 و نیز برگزاری سالگرد برای این مناسبت در طی سال های پس از آن این نکته مهم را به اثبات رساند که ملت ما در تمام حرکت های اجتماعی ـ سیاسی یکصد سال اخیر همواره طلایه دار و خط شکن بوده است.
هر چند استراتژیست های رژیم اسلامی علی رغم فقر استراتژیک که با آن دست به گریبان هستند.این اصل ضد مردمی را در تضاد با همه فعالان سیاسی ـ اجتماعی به کار می بندد که نباید به اعتراضات مردمی در هر سطحی که باشد ، توجه نشان داد. اما حضور صدها هزار نفری ملت آذربایجان در مناطق مختلف تورک نشین و موفقیت آنها در برپایی راهپیمایی اعتراضی از پیش برنامه ریزی شده با وجود آمادگی کامل نیروهای سرکوبگر رژیم فاشیست مذهبی،این نکته اساسی را به اثبات رساندکه هیچ نیروی واپسگرا و سرکوبگری نمی تواند،اراده پولادین ملت بزرگ آذربایجان را در هم بشکند و آنان را از حرکت در مسیر تاریخی خود منحرف سازد.چراکه ملت آذربایجان با اراده ای محکم و تحلیلی عاقلانه و منطقی برای رسیدن به برابری در همه ابعادش اعم از برابری فرهنگی ،اقتصادی ، قضایی ،جنسیتی و ....همچنان به پویایی مستمر خود ادامه خواهد داد. اما تداوم این حرکت در سال های بعد از آن و درج دهها مقاله و صدها خبر از سوی سایت ها و خبرگزاری ها مختلف در سرتاسر دنیا این نکته را به اثبات رساند که حرکت ملي آذربایجان اصیل ترین و ريشه دارترين حرکتي است که در طی چند دهه گذشته از بين ضروری ترین خواسته ها و مطالبات مدنی و ملی ملت آذربایجان رشد کرده و در بین همه مردم ساکن دراین خطه ريشه دوانده است .
وضعیتی که در حال حاضر در آذربايجان جنوبی شاهد آن هستیم. نتیجه سالها مبارزه¬ي خستگی ناپذیر و مداوم فعالين هویت طلب است.واقعيت عریان و ملموس اين است که در اتمسفر سیاسی آذربایجان دیگر نه نیروهای وابسته به جناح ارتجاع نه اصلاح طلبها،نه سلطنت طلبها ونه نیروهای موسوم به ملي-مذهبي و غیره درآذربايجان جنوبی محلی از اعراب ندارند. و گفتمان جریان هویت خواهی به لحاظ مدرن ودموکراتیک بودنش جریان غالب بر عرصه سیاسی ـ اجتماعی و حتی فرهنگی آذربایجان جنوبی محسوب می شود.
افراد تمامیت خواهی که در داخل حاکمیت و در خارج از ساختار قدرت خود را به اصطلاح اپوزیسیون عنوان می کنند و هنوز با توهمات واهی خود بر آن هستند تا تفکرات پلاسیده شوونیستی خود را بر همه مقدرات ملل زندانی در ایران حاکم گردانند؛ باید متوجه این مسئله باشند که به رغم تفکرات تاریک و متحجرانه آنها بشر امروز در آستانه هزاره سوم میلادی به این دستاورد با ارزش رسیده است که هرکس حق حاکمیت بر سرنوشت فردی ، اجتماعی و سیاسی خود را دارد و تقدیر انسان های آزاد و برابری خواه تنها توسط خود آنها رقم می خورد و هیچ نیروی توتالیتری حق دخالت و تصرف در آن را ندارد.
لازم به توضیح است که هر ساله همزمان با فرا رسیدن اول خرداد ماه در آذربایجان جنوبی دستگیری های گسترده‌ای در مناطق مختلف تورک نشین انجام می گیرد و فضای شهرها به‌ نوعی محسوس میلیتاریستی و نظامی می شود ،چند روز مانده به 1 خرداد ، سالگرد اعتراضات خرداد ماه 1385 آذربايجان، فشار بر فعالان آذربايجاني افزايش می یابد و صدها تن از فعالان آذربايجاني بازداشت و یا مورد تهدید قرار می گیرند.و در صورت دستگیری از سوی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در باز داشتگاه هاي مخفی وزارت اطلاعات تحت شدید ترین شکنجه‌ های فیزیکی و روانی قرار می گیرند. این فشارها جهت جلوگیری از تظاهراتهای اعتراض آمیزی است که روز اول خرداد ماه در تمام شهرهای آذربایجان صورت می گیرد، در طی این روزها هزاران تن از فعالان حرکت ملی آذربایجان به اداره کل اطلاعات سپاه و اداره حفاظت نیروی انتظامی احضار و تهدید می شوند که حق برگزاری یا شرکت در هیچ برنامه ای را ندارند. از طرف دیگر منزل و محل کارتعداد زیادی از فعالان نیز درکنترل شبانه روزی قرار می گیرد. شمار نیروهای سرکوبگر نیز به طور محسوسی افزایش یافته و حتی در خیابان های فرعی شهرها به طور دائم افسران و درجه داران به گشت زنی می پردازند.اداره اطلاعات در روند کاملاً غیر قانونی خانواده بازداشت شدگان را از هرگونه مصاحبه و انتشار خبر منع می کند، و تهدید می نماید که در صورت انتشار اخبار محکومیت افراد بازداشت شده اعمال فشار بر آنها سنگین تر شده و علاوه بر آن امکان دستگیری سایر اعضای خانواده نیز وجود خواهد داشت. رژیم شوونیستی برای زهر چشم گرفتن از ملت آذربایجان با به گروگان گرفتن این زندانيان و نیز با اعمال فشار، شکنجه جسمى و روانى بر آنها تلاش مى‌کند تا به زعم باطل خود، مقاومت کسانی را که در برابر استبدادمذهبی حاکم ایستاگی و پایداری می کنند و شجاعانه از مطالبات ملى و حقوق شهروندى خود دفاع مى‌کنند درهم بشکند.
همه این زندانیان در واقع چهره ای از هزاران هزار زندانى بى‌نام و نشان در زندان‌هاى رژیم اسلامی در آذربايجان، کردستان، بلوچستان، اهواز و.. هستند که به جرم مبارزه عليه ستم ملى و به دلیل دفاع از حقوق برحق‌شان به بند کشيده شده‌اند.
البته باید به این مهم توجه داشت که مقاومت اين مبارزان در زندان ها و بازداشتگاه های اداره اطلاعات و امنیت نشانگر آن است که آنان عليرغم سرکوب خشن، مرعوب استبداد نشده‌اند. گسترش بی رویه دستگیری ها و استمرار بی رویه فشار و اختناق نشان دهنده وحشت رژیم شوونیستی ازخیزش مردم آذربایجان دارد و پیش از آن که نشانه توانايى حکومت باشد، بازتاب درماندگى و ضعف آن در برابر اراده زندانيان است.
آنچه در وهله نخست به نظر می آید، این است که حاکمان مستبد مذهبی در ایران هرگز ،انتظار چنین قیام باشکوهی را نداشتند و گمان نیز نمی بردند بعد از هشتاد و اندی سال سیاست کثیف و انسان ستیزانه «آسیمیلاسیون و الیناسیون» بار دیگر صدها هزار نفر جوان غیور تورک آذربایجانی با مشتهای گره کرده فریاد «هارای – هارای، من تورکم» را سر دهند.
امروز به مدد تلاش های فکری و تئوریک که از سوی فعالان هویت طلب در داخل و خارج از آذربایجان جنوبی انجام گرفته است. جنبه هاي مدرن و دموکراتيک حرکت ملی توسعه یافته است و نیزلازم به ذکر است که این حرکت از این نظر که توانسته است اصول دموکراتيک و حقوق بشري را نیز در خود تنیده بدارد، توانسته است به گونه ای بی نظیر، بدیلی براي گفتمان هاي مدرن گردد.ماهیت روشنفکرانه، مدرن و لاِییک حرکت ، ایده ی حاکم برخواستهای ملی آذربایجان جنوبی میباشد.
هم از این روست که مروجان نظریه های ماکیاولی حاضر ، مأیوس و ناامید از سیاست های ضدبشری خود، تنها در فکر مهار جریان هویت طلبانه و آزادیخواهانه ملت تورک آذربایجان بر آیند.
تحلیل زیر ساخت های راهپیمایی یک خرداد 1385 و نیز بزرگداشت خاطره این روز تاریخی در سال های بعد از سوی فعالان هویت طلب در تمامی نقاط تورک نشین از اهمیت فوق العاده بالایی برخوردار است. از این رو انتظار می رود امسال نیز ملت بزرگ آذربایجان در بزرگداشت این روز عزیز در مراسمی که به این مناسبت در سراسر مناطق تورک نشین برگزار خواهد شد، شرکت کنند و بیزار از تعفن پان فارسیزم و آپارتاید، در هر شکلی و رنگی ، بار دیگر فریاد بلند رهایی و برابری را سر دهند و گام بلند دیگری در راستای رسیدن به مطالبات مدنی و ملی خود بردارند.
و به مدد حافظه تاریخی خود از یاد نبرند که آذربایجان سرزمین آتش ها است، زادگاه زینب پاشا ، قلمرو پادشاهی تومروس آنا ، جایگاه قلعه جمهور بابک، چنلی بئل کوراوغلو، امیرخیز ستارخان، جعفر پیشه وری همه و همه مخلوق قهرمانی های این خاک و این مردمند. .
آری ای آذربایجان ؛سرزمین متبرک ملت بزرگ ما، ببین تا فرزندان غیورت بار دیگر چسان قهرمانانه در سومین سالگرد قیام یک خرداد ،لرزه بر اندام کوروشیان زمانه خواهند انداخت. و آنان از ترس خشم و نفرت فرزندان آفتابی تو در مرداب های متعفن و سرداب های ننگین خود از ناتوانی حمل بار شکست خفت بارشان پنهان خواهند شد و فرزندان تو با قامتی استوار و چهره ای خونین و بدنی از تازیانه شکنجه گران مجروح تا آخرین نفس نام اسطوره ای ترا با تمام وجود فریاد خواهند زد و بر تو و بر تمام دردمندان و آزادیخواهان و برابری طلبان جهان سال روز "یک خرداد" را تبریک خواهند گفت.
آری آذربایجان؛ این روز خجسته بر تو مبارک باد، این روز بر ملت بزرگ تورک آذربایجان مبارک باد، این روز بر تمامی کسانی که بر علیه آپارتاید مبارزه می کنند، مبارک باد.

گله جک بیزیمدیر

Wednesday, April 28, 2010

سندي از جنايات گروههاي تروريستي كرد

گروه های تروریستی کورد در غرب آذربایجان در اجرای پروژه پاک سازی منطقه غرب آذربایجان و ایجاد رعب و وحشت روستای های منطقه را آماج حملات خود قرار دادند و در این حملات تروریستی حتی به زنان و کودکان نیز رحم نکردند.



در مطلب زیر به افشای دو فقره از این حملات تروریستی می پردازیم.

روستای محمد شاه سفلی سولدوز

در تاریخ 22 / 8 / 1359 گروهی از عناصر حزب دمکرات مجهز به سلاح های سنگین توپ 106 میلیمتری و خمپاره انداز و آرپی جی هفت روستای تورک نشین محمد شاه سفلی را مورد حمله قرار دادند. تروریست حزب دمکرات کوردستان بعد از وارد شدن به این روستای بی دفاع اکثر خانه های مردم و حتی مسجد روستا و شرکت تعاونی روستا را به آتش کشیده و متاسفانه در این جنایت ضد بشری تعدادی زن و بچه بی دفاع که به مسجد پناه برده بودند در آتش تصفیه نژادی تروریست های مهاجم به شهادت رسیدند. در این حمله تروریستی 11 نفر از اهالی روستا شهید و 7 نفر دیگر زخمی شدند.

نمونه روستای محمد شاه سفلی یکی از چندین نمونه قصاوت تروریست ها بر علیه ملت آذربایجان است. این نوع جنایت ها که تداعی کننده جنایات داشناک های ارمنی در قاراباغ اشغالی و منطقه ترکمن نشین کرکوک است هیچ معنی نمی تواند داشته باشد مگر اراده مرگ بار رهبران تروریست در ساختن کوردستان بزرگ بر خاک دیگر انسان با توسل به شیوه قتل عام و تصفیه نژادی. چشم بستن به جنایات رهبران گروه های تروریستی کورد در منطقه غرب آذربایجان چشم بستن به شرف انسانی است. بایستی با افشا اسناد تاریخی این جنایت ها افکار عمومی را از ابعاد گسترده مسئله آگاه کنیم.



روستای قالا بی سولدوز



روستای قالا بی دو مورد هجوم گروه های تروریستی قرار گرفت، که در این حملات تعدادی از خانواده های روستائیان شهید و زخمی شدند. یکی از حملات در روز 23 / 8 59 انجام پذیرفت و دیگری در تاریخ 29 / 8 / 59 حوالی ساعت 8 شب بود که تروریست ها با سلاح های سنگین و نیمه سنگین روستا را مورد حمله قرار دادندکه تعدادی از آنها شهید و مجروح و تعدادی از زن و بچه را به گروگان گرفتند.



اسامی شهدای روستای قالا بی سولدوز



1-ابراهیم یوسفی (متولد 1312 که در حمله اول شهید شده است)

2-رشید کرامتیان

3-رحیم صفوی

4-خانم زری....

5-حمیده متدین

6-رضا مسلمی ( مجروح)



اسامی شهدای حمله تروریستی به روستای محمد شاه سفلی سولدوز



1-جیران فیروز آبادی

2-اسماعیل شیخ کلانتر

3-سلیمان اسماعیلی

4-منور اسماعیلی

5-مهناز اسماعیلی

6-زینت اسماعیلی

7-اسمعلی رحمانی

8-قاسم قلندری

9-کبری قلندری

10- پرویز قلندری

11- رقیه قلندری



اسامی مجروحین حمله تروریستی به روستای محمد شاه سفلی سولدوز



1-غلامحسین محمد حسینی

2- بایرامعلی اسماعیلی

3- مصطفی اسماعیلی

4- رضا محرم زاده

5- زرنشان عباسی

6- شمامه محمد زاده

7- گلی قلندری



کمیته مردمی دفاع از غرب آذربایجان

بن بست شونيسم فارس و اعتلاي فرهنگ ترك

جامعه ايران همچنان در وضعيتي سوررئاليستي، و سردمداران و قوميتگرايان فارس حاكم بر دولت در وضعيتي شيزوفرنيك به سر مي برند. در ايران وجود و هويت خلق ترك كه اكثريت جمعيت كشور را تشكيل مي دهد به طور رسمي انكار ميشود و اين توده دهها ميليوني محروم از داشتن حتي يك مهد كودك و كودكستان ترك، هنوز در حسرت آزادي زبان ملي اش تركي به سر مي برد. سردمداران و قوميتگرايان فارس حاكم بر دولت كه در تلاش حقنه كردن زبان و فرهنگ و هويت فارسي به تركان و ديگر ملل ساكن اين كشوراند، در پريشان انديشي اي حيرت انگيز و گسستگي اي عميق از واقعيتهاي جهان خارج، طبيعي و قابل ادامه بودن اين وضعيت سفيلانه و بالاتر از آن رضاي تركان ايران در مقابل آنرا مي پندارند. اين توهمي بيش نيست.

اگر حقيقتا امر بر دولت ايران و قوميتگرايان فارس مشتبه شده و آنها باور كرده اند ملتي را كه دهها امپراتوري تاسيس كرده و صدها سال بر بخش اعظم خاورميانه و فققاز حاكم بوده است، مي توان تا ابد فريفت و با وي معامله اسير نمود، سخت در اشتباهند. خلق ترك و نخبگان آن، دير يا زود اين بن بست فارسي را نيز در هم خواهد شكست و سرنوشت خود را خود رقم خواهد زد. بن بست شكني و تاريخ سازي، خصلت ملي تركان و آزربايجان است.
.







شكل گرفتن تاريخ مشترك در ميان تركان آزربايجاني در نتيجه جنبشهاي ناآگاهانه و غيرهدفمند:

در تاريخنگاري ترك، جنگهاي ايران و روس در اوائل قرن نوزده و عقد قراردادهاي توركمانچاي و گلستان، به عنوان آغاز عصر مدرنتيه در آزربايجان پذيرفته مي شود. پس از آن خلق ترك تا امروز موجد خيزشهاي مردمي و سياسي بسيار بوده است. عصيان بابي سالهاي ١٨٥٢- ١٨٥١ زنجان آزربايجان؛ مجموعه شورشها و تلاطمهاي موسوم به انقلاب مشروطيت در آزربايجان؛ قتل و كشتارهاي جيلوولوق، قاچاقلار و سيميتقو در غرب آزربايجان به سالهاي جنگ جهاني اول توسط نيروهاي آسوري، ارمني و كرد؛ عصيان ايلات ترك در جنوب ايران به رهبري صولت الدولهه قشقائي در همين سالها؛ قيام كلنل پسيان در خراسان؛ حركت آزاديستان در آزربايجان به رهبري خياباني و متعاقب آن قيام لاهوتي در تبريز؛ جنبش ٢١ آزر به رهبري پيشه وري و تاسيس حكومت ملي آزربايجان؛ انقلاب بهمن ١٣٥٧ و خيزش خلق مسلمان؛ و آخرينشان قيام هاراي هاراي من توركم در خرداد ٨٥ از مهمترين اين خيزشهاي مردمي و سياسي است.

بي شك همه اين حوادث تاريخي مختص به خلق ترك و شمال غرب ايران و يا آزربايجان، خواسته ويا ناخواسته به فرم گرفتن گام به گام تاريخ مشترك، نوعي هويت جمعي ملي، مفهوم وطن و ادراك تاريخي ويژه اين خلق و منطقه – در اينجا هويت ملي تركي و وطن آزربايجاني- كه جدا از بقيه ايران و بويژه قوم فارس مي باشد كمك نموده است. با اينمهمه نمي توان اين رويدادهاي تاريخي را به معني مدرن – به جز دو استثناء حكومت ملي آزربايجان و جنبش معاصر هاراي هاراي من توركم- حركت آگاهانه و هدفمند شكل گرفته بر اساس هويت ملي ملت ترك و مفهوم وطن آزربايجاني پذيرفت. اين جنبشها رفلكسهاي اجتماعي در پاسخ به فشارها و وضعيت و تغييرات حادثه محلي، منطقه اي و جهاني در چهار چوب اسلاميت و ايرانيت و .... غيره بوده اند. اما علي رغم اين واقعيت، آنها به طور طبيعي اما ناآگاهانه و غيرهدفمند به شكل گرفتن تاريخ مشترك در ميان تركان آزربايجاني خدمت نموده اند. تنها استثناء موجود در ميان جنبشهاي گذشته، حكومت ملي آزربايجان است كه از همه جهت يك حركت آگاهانه و هدفمند ملي شكل گرفته بر اساس هويت و منافع ملي خلق ترك و وطن آزربايجاني بود.
.

دو استثناء در تاريخ معاصر خلق ترك: حكومت ملي آزربايجان و جنبش معاصر هاراي هاراي من توركم

مي توان به طور مفصل در باره خصوصياتي كه حركت ٢١ آزر و حكومت ملي آزربايجان را از حركات پيش و پس از خود در آزربايجان جدا مي كند و دلايل ملي بودن مضمون و جهت گيري آن، قلم فرسائي كرد. اما به نظر من توجه صرف به يك خصوصيت، يعني نقش ملت سازي زبان تركي و رژيم زباني در اين حركت و يا هر حركت ديگر در آزربايجان و ملت ترك، براي مشخص كردن وجود و يا عدم وجود جهت گيري و مضمون ملي آن كافي است. در حاليكه در حركت مشروطيت سران انجمن تبريز زبان فارسي را زبان رسمي خود اعلام مي كردند و روزنامه ها و شبنامه ها و كتابهاي رهبران ترك و آزربايجاني حركت مشروطه در داخل و خارج ايران به فارسي منتشر مي شد؛ در حاليكه در حركت آزاديستان سران اين حركت در نشستي به فارسي نويسي داوطلبانه و ترك تركي نويسي راي مي دادند؛ و در حاليكه رهبر معنوي حركت خلق مسلمان آيه الله شريعتمداري در پاسخ پرسشگري ادعا مي نمود كه (دستور) زباني بنام تركي وجود ندارد؛ اين رهبران حكومت ملي آزربايجان و در راس آنها شخص پيشه وري بود كه در اقدامي تاريخي زبان تركي را زبان رسمي و ملي وطن آزربايجاني اعلام مي نمود و از روزنامه ها و كتب درسي و اسكناسها و بخشنامه ها گرفته تا آگهيهاي تجاري و اعلاميه هاي ترحيم و .... همه را به تركي چاپ و نشر مي كرد.

وجود همين شعور ملي و رژيم زباني تركي آگاهانه و هدفمند است كه حركت ٢١ آزر و حكومت ملي آزربايجان را علي رغم شكست ظاهري اش، از همان آغاز حركتي غالب و پيروز و در جهت منافع ملي خلق ترك ميساخت؛ و عدم وجود همين شعور ملي و رژيم زباني تركي آگاهانه و هدفمند است كه جنبش مشروطه و ديگر جنبشهاي آزربايجاني ايران مركز را علي رغم پيروزي ظاهري اش، از همان آغاز حركتي شكست خورده و در جهت منافع ملي قوم فارس ميساخت.

رژيم زباني جنبش هاراي هاراي من تركم

و اما حركت معاصر هاراي هاراي من تركم در ايران، به جهت مضمون ملي و وطني خويش حتي از حركت حكومت ملي آزربايجان نيز بسيار جلوتر است. زيرا در حركت ٢١ آزر، شعور ملي ترك و رژيم زباني به همه حال از بالا به پائين از سوي رهبران و روشنفكران منسوب به حركت و دولت آزربايجان شوروي در حال گسترش به پائين و به ميان توده هاي مردم بود و در نتيجه اين ديناميزم خاص و به اعتباري معكوس، با مقاومتهائي از سوي مردم نيز مواجه مي گرديد (در نوشته هاي بازمانده از آن دوران ذكر مي شود كه گروهي از مردم تبريز در اثر شكل نگرفتن هويت ملي تركي در آن مقطع تاريخي، نسبت به چاپ اعلاميه هاي ترحيم خود به تركي واكنشي سرد از خود نشان داده اند). دقيقا به همين دليل است كه پس از قطع و سركوب ايندو محركه، حركت با شتابي غيرقابل تصور منهدم شد و در روند ملت شوندگي توده هاي ترك در ايران وقفه اي نيم قرني بوجود آمد. اما در جنبش هاراي هاراي من توركم، و با وجود نبود محركه نخبگان و حمايت آشكار و پوشيده هيچ دولتي، نطفه بسته شده شعور ملي ترك و رژيم زباني تركي از پائين به بالا، به صورتي قانونمند و از ميان توده هاي مردم به سوي روشنفكران و نخبگان در حال رشد و گسترش است. و اين دقيقا همان عاملي است كه به اين حركت خاصيت شكست ناپذيري داده و غالبيت قطعي آنرا تضمين مي كند.

امروز زبان تركي تبديل به عنصر مركزي در تعريف هويت خلق ترك در ايران، در روند ملت شوندگي تركزبانان ساكن در آن و در سير عطا نمودن مفهوم وطن به آزربايجان شده است. به عبارت ديگر تركي نويسي رمز كليد استقلال معنوي و ملي خلق ترك و آزربايجان است. اصرار بر تركي نويسي، همچنين محوري ترين مولفه مقاومت منفي و نافرماني مدني در مقابل سياست هاي آپارتايد ملي و فارسسازي دولت ايران و افشاء كننده دشمنان دوست نماي خلق ترك و آزربايجان مي باشد. افزون بر آن توده ترك اينبار و بر خلاف گذشته، بر اين نقشها و كاركردهاي زبان تركي، كاملا واقف و آگاه است. اين وقوف و آگاهي است كه علامت فارقه بين حركت هاراي هاراي من توركم با همه حركتهاي پيشين خلق ترك و آزربايجان در ايران ميباشد.

جمهوري اسلامي و مراسم عروسي تركان

همانگونه كه اعلاميه هاي ترحيم و سنگ قبرها و مسائل حول و حوش آنها به صورت جولانگاه مقامات و نهادهاي فارسگراي جمهوري اسلامي براي تضييق حقوق ملي و زباني تركان در آمده است، عين همين مساله در مورد ازدواج و مراسم عروسي نيز رخ داده است. تضييقات نهادهاي جمهوري اسلامي از جمله واحد نظارت بر اماکن عمومي و نيروي انتظامي در ارتباط با مراسم عروسي تركان در پنج محور زير متمركز شده است:

1. جلوگيري از كاربرد كارتهاي عروسي تركي، مجبور كردن تركان به چاپ کارتهاي عروسي به زبان فارسي
2. سنگ اندازي در دادن اجازه و مجوز به گروههاي موسيقي تركي و آزربايجاني براي شركت در مراسم عروسي و جشنها، ايجاد محدوديت بر آنها
3. جلوگيري از نواخته شدن سرودها و مارشهاي ملي آزربايجان در مراسم عمومي از جمله از طريق فشار بر تالارهاي عروسي
4. ايجاد محدوديت براي گروههاي اجرا كننده رقص تركي و آزربايجاني و اجرا هنر و خدمت آنها
5. جلوگيري از پوشيدن لباس ملي تركي و آزربايجاني توسط هنرمندان و مدعوين در مراسم عروسي و جشنها،
6. جداسازي مردان و زنان در مراسم عروسي و ....

نا گفته پيداست كه همه اين تدابير با هويت ملي تركي در تضاد بوده و تجاوز به حقوق ملي آنها محسوب مي شود، و از همين روست كه مي بايست مطلقا در مقابل اينگونه تضييقات و محدوديتها مقاومت نمود و هيچگونه مشروعيت و اعتباري براي آنها قائل نشد.



كارتهاي دعوت عروسي به زبان تركي
توركجه دويون-توي چاغريليقلاري
Türkcǝ Düyün-Toy Çağrılıqları




به موازات هر اقدامي كه دولت ايران براي گسترش زبان فارسي از بالا و به طور رسمي در سرزمينهاي ترك نشين ايران انجام مي دهد، و در مقابل هر سنگري كه زبان فارسي موقتا و به حمايت و جبر دولتي بدست مي آورد؛ خلق ترك نيز با طمانينه زبان فارسي را يك به يك از سنگرهاي غضب كرده اش و اينبار براي هميشه بيرون مي راند. اكنون حضور زبان تركي را در هر عرصه اجتماعي و انساني كه سابقا در انحصار زبان فارسي بود مي توان ديد. نامگذاري اشخاص و اماكن، آگهيهاي تجاري، نامه نگاريهاي شخصي، اعلاميه هاي ترحيم و سنگ قبرها و كارت دعوتهاي عروسي تنها مختصري از اين ليست طويل است. گذر به تركي نويسي عموما و تركي نويسي در عرصه هاي اجتماعي و انساني و شخصي خصوصا به معني دقيق كلمه انقلابي فرهنگي است كه خلق ترك و آزربايجان در حال تجربه كردن آن است. آري، انقلاب مشروطه آزربايجان شكست خورد زيرا كارتهاي عروسي و سنگ قبرها را به تركي نمي نوشت!

در زير نخست سه نمونه از دعوتيه هاي عروسي چاپ شده در ايران داده شده است. نمونه نخست به زبان تركي از آزربايجان، نمونه دوم به زبان تركي از قاشقاي يورد، و نمونه آخر به زبان توركي خلجي از خلجستان آزربايجان است. پس از آن لغتنامه كوچكي در باره كلمات و اصلاحات تركي مربوط به مراسم عروسي و در آخر، نمونه هايي از متنهاي تركي كارتهاي عروسي به زبان تركي داده شده است.




نمونه اول: آزربايجان جنوبي
متن دعوت نامه براي شركت در جشن عروسي به زبان تركي


اولو تانري`نين آدي ايله
گلين قيز: .... به ي اوغلان: ....
سئويملي و سايين .... جنابلاري
آتا آرزيسي، آنا ايسته يي اوشاقلارينين سئوينجيدير. ايندي ايسه ايكي گنج اينسان عؤمورلرينين بو چاغيندا ال اله وئريب و بيرگه ياشاماق اوچون بير شادليق تؤره ني قوروبلار.
اونلارين آرزيسي سيزلرين ايشتيراكيدير. گلين اونلارين سئوينجلرينه قاتيلاق!
.... عاييله سي .... عاييله سي
چاغ: جومعه.... ساعات ....دان ساعات ....
يئر: باغلار باغي پاركي، باغلار باغي تالاري.

نمونه دوم: ياسوج-قاشقاي يورد
متن دعوت نامه براي شركت در جشن عروسي به زبان تركي


اوره گلري بير ائده ن تاري آديينان

ياز گوني غونچه لر خندان اولاندا
باغچا دولو عطر-و رئيحان اولاندا
نازلي يار حيجله ده مئهمان اولاندا
ماذون دئيه ر بو قوناغونك قورباني

بو موبارك گونده كه .... و ....
بخت ائوينه گتمه گي ايچون بير مجلس بزه ديرك، تويوموز گؤزه لليگده باش اولور اگر آياق قويانگيز گوزوموز اوستونه

.... و ....

گوروشمك زماني:
توي باشلاماك يئري:

نمونه سوم: خلجيستان، آزربايجان جنوبي
دعوت نامه جشن عروسي به زبان توركي خلجي
تهيه و تنظيم: علي اصغر جمراسي (بيليم)

يؤركلره بي ائتگيله تاري آتولا

ياز كؤنو غونچالار خندان اولدوقه
باغچا تولا عطر و ريحان اولدوقه
نازلوق يار حيجله چه مئمان اولدوقه
بيليم هايور بو مئمانقا قوربان لوق

بو موبارك كونچه كي........... و ........
بخت هوه وارماقه كوره بي مجليس بزميشك

اگر هاداق قويوقايز كوزوموز اوسته
كودنيميز نارون لوقچا بوش اولور

.............و..............
كوروشمك چاغو............
كودن بوشلاماق يئري..............



چند كلمه تركي در باره مراسم ازدواج و عروسي

آداقلي Adaqlı : نامزد شده
آلين يازيسي Alınyazısı : سرنوشت
اؤتوك Ötük : خواهش
اؤتونمك Ötünmǝk : خواهش كردن
اوخوندو Oxundu : دعوتنامه، كارت دعوت
اؤگ Ög : تصميم
اؤگله شمك Öglǝşmǝk : تصميم گرفتن
ايزباسي İzbası : امضا
ايزباسماق İzbasmaq : امضا كردن
ايلايگون İlaygün : تاريخ، مورخه
ائلچي Elçi : خواستگار
ائوله نمه تؤره ني Evlǝnmǝ törǝni : مراسم ازدواج
ائوله نمه Evlǝnmǝ : ازدواج
باشليق Başlıq : شيربها
بايرام Bayram : عيد
بويروق Buyruq : امر
تاپاناق Tapanaq : آدرس
تانيق Tabıq : شاهد
تٶره Törə : آئين
تٶره ن Törən : مراسم
توي ائوي Toy evi : تالار عروسي
توي Toy : جشن، ضيافت با غذا، جشن عروسي
چاغريلي Çağrılı : مدعو، دعوت شده
چاغريليق Çağrılıq : كارت دعوت، دعوتنامه
چولا Çola : ساعت
دورو Dürü : هديه اي در بخچه و يا بسته كه به عروس داده مي شود
دونور Dünür : والدين عروس و داماد
دوواق قاپما Duvaq qapma : شعر آشيقي كه در پايان عروسي از سوي آشيق خوانده مي شود
دوواق Duvaq : سرپوش و يا روبند توري عروس
دويون ائوي Düyün evi : تالار عروسي
دويون تؤره ني Düyün törǝni : مراسم عقد
دويون Düyün : جشن عروسي، جشن ختنه سوران (اصلا به معني عقد، از مصدر دويمكDüymǝk به معني گره زدن، همريشه با دويوم Düyüm ، دويمه ج Düymǝc ، دويمه Düymǝ ، .....)
ساغديش Sağdış (ساغديچ، ساغداچ): يكي از دو نفري كه در شب زفاف همراه داماد- در طرف راست او- مي روند
سور Sür : كلمه اي تركي-مغولي به معني جشن و فستيوال است. اين كلمه كه به زبان فارسي نيز وارد شده، ربطي به كلمه سور در زبان پهلوي و يا سرخ در زبان فارسي ندارد و با كلمات "سورسات-سويورسات" و "سويورقا-سيورغا" و .... همريشه است. اين كلمه در زبان فارسي در تركيبهاي چهارشنبه سوري، سوريه، سورنامه، سور دادن، سور چراني و ختنه سوران، .... حفظ شده است.
سورچو Sürçü : مهماندار (در دوره آغ قويونلو، قاراقويونلو)
سولدوش Solduş : يكي از دو نفري كه در شب زفاف همراه داماد- در طرف چپ او- مي روند
سويورگه Süyürgə : جشن، مهماني، ضيافت
سئوي Sevi : دوست
شنليك Şənlik : شادماني، عيد، فستيوال
شٶله ن Şölən : مهماني، وليمه، ضيافت همراه با غذا، ضيافت ديني
قالين Qalın : جهيزه
قوتلو Qutlu : مسعود، مبارك
قوشانتي Qoşantı : جهيزه
قوناقليق Qonaqlıq : مهماني
قيوانج Qıvanc : غرور، افتخار
كبين Kǝbin : مهريه
كوره كه ن Kürǝkǝn : داماد
گرده ك Gǝrdǝk : حجله (همريشه با گره گه Kǝrǝgǝ -كره گو Kǝrǝgü به معني نوعي چادر، اين كلمه به شكل خرگه وارد زبان فارسي شده است)
گله نه ك Gələnək : رسوم
گلين Gǝlin : عروس
گٶره نه ك Görənək : آداب
گؤروم Görüm : نمونه (اؤرنه ك كلمه اي ارمني است)
گؤزله مك Gözlǝmǝk : منتظر شخص معين و چيز مشخصي بودن، چشم براه بودن
هه Hǝ : بلي، آري
ياشام Yaşam : زندگي
ياشانتي Yaşantı : برهه اي از زندگي، مقطع و دوره اي از حيات
يالقيز Yalqız : تنها
يالنيز Yalnız : صرفا
يئنگه Yengǝ : راهبر زن در عروسي، زني كه عروس را آرايش كرده، به حجله برده و به داماد مي سپارد؛ زن عمو، دائي و يا برادر
يئيگون Yeygün: جمعه



نمونه هاي كارت دعوتهاي عروسي تركي
توركجه توي چاغريليغي گؤروملري
Türkcǝ Toy Çağrılığı Görümlǝri


....، ....

ياشام بويو سورمه سيني آرزي ائتديييميز بيرليكده ليييميزين ايلك گونونو سيزلرله پايلاشماقدان قيوانج دوياريق

.....، ..... عاييله لري
تاپاناق (آدرس):
ايلايگون (تاريخ):
چولا (ساعات):

------------------------------------------------------------------------------------

....، ....
ائوله نيركن سيزلري ده آراميزدا گؤرمك ديله يي ايله.....

....، .... عاييله لري

تاريخ (ايلايگون):
نيكاح، عقد (دويون):
يئر:

------------------------------------------------------------------------------------

....، ....
بيرليكده ليييه آدديم آتديغيميز بو چوخ اؤزه ل گونوموزده سئوينجيميزي بيزيم ايله پايلاشمانيزي ( بيزيمله اولمانيزي) ديله ييريك.

....، .... عاييله لري
٣٠ اوجاق ٢٠٠١، جومعه ساعات:
دويون (نيكاح) تؤره ني: ٢٠ ...كولوبو

------------------------------------------------------------------------------------

فاطما و علي

بير آراليق ٢٠٠٣ يئيگونده (جومعه گونو) ياپيلاجاق نيكاح و دويون تؤره نلريني شرفله نديرمه نيزي ديله رلر.
....، ....

آراز هوتئل

دويون (نيكاح): سولطان پارك، ٢٠٣٠
يئمك: حه ويض باشي ٢١٠٠

چيچه ك گتيريلمه مه سي اؤتونولور (ريجا-خواهيش اولونور)

------------------------------------------------------------------------------------

ائوله نيريك
بو سئوينجلي گونو سيزلرله پايلاشماق ايسته ييريك

....، ....
٢٢ اكيم ٢٠٠٢
ديوان قوروبولاق
دويون (نيكاح) و يئمك: ٢٠٤٥

------------------------------------------------------------------------------------

بو سئوينجلي گونوموزده
بوتون يولداشلاريميزي
گؤزله ييريك

------------------------------------------------------------------------------------

نه اولدوزلار ايسته ييريك گئجه لريميزه
نه گونه شي ايسته ييريك قارانليغيميزا
چوخ دئييل، يالنيز سيز سئويلريميزي (دوستلاريميزي)
ايسته ييريك يانيميزا

------------------------------------------------------------------------------------

دنيزلر دورولماز
دالقالانمادان
اوموتلار ياشارماز
سئوگي اولمادان
يالقيزليقلار يوخ اولماز
يووا قورمادان
سئوينجلي آنلار ياشانماز
سئويلر (دوستلار) اولمادان

------------------------------------------------------------------------------------

دوواغيمدا آغ تئللر
گيرمه سين آرايا ائللر
تانري يازميش بيزي بيزه
دويوروروق ايندي سيزه
گؤزه ل گئچسين گونلريميز
سئوگي دولو اوره كلريميز
عؤمور بويو بيرليكده ييك
دويونوموزه (نيكاحيميزا) سيزلري ده گؤزله ريك

------------------------------------------------------------------------------------

تانرينين بويروغودور ياشانتي بؤيله
قوتلو اولماميزا سن دوعا ائيله
گليب دويونوموزه شرف ائيله
گلمه يه ن دوستلارا سلام سؤيله
بكله ييريك سيزلري
دويونوموزه...

------------------------------------------------------------------------------------

آلين يازيسي تانيشديردي بيزي
چوخ سئويريك بيربيريميزي
داغلار گيرسه آراميزا
آييرانماز ايكيميزي
بكله ييريك سيزلري
اونوتمايين بيزلري
بو سوئينجلي گونوموزه
گؤزله ييريك هامينيزي

------------------------------------------------------------------------------------

بيز قيراقدان گئديريك،
يول سيزين اولسون
بيز بولاقدان ايچيريك،
گؤل سيزين اولسون
بيز ائوله نيريك،
خبرينيز اولسون
بيزي سئوه ن دوستلار،
دويونوموزه بويورسون

------------------------------------------------------------------------------------

سئوگي، سايقي و آنلاييشلا
تمليني آتديغيميز
بيرليكده ليييميزي سونسوزا دك
سوردورمه يه اؤگله شديك (تصميم توتدوق)
دويون تؤره نيميزده
سيزلرله بيرليكده اولماقدان
قيوانج دوياريق

------------------------------------------------------------------------------------

بو ان گؤزه ل گونوموزده
سيزلري ده آراميزدا گؤرمه يي ديله ييريك

------------------------------------------------------------------------------------

عؤمور بويو سئوينجيميزه ايزباسلاريميزي آتاركن
سيزلرين يانيميزدا اولمانيزدان
بؤيوك قيوانج دوياجاييق

------------------------------------------------------------------------------------

اورتاق ياشانتيلارينين
باشلانقيجي اولان دويون تؤره نلرينده
سيزلرله بيرليكده اولماقدان
قيوانج دوياجاقلار...

------------------------------------------------------------------------------------

ائوله نيرلر

بالالاريميزين بو گؤزه ل گونونده دوستلاريميزين
بيزه تانيق اولماسيني بكله يير، بو سئوينجيميزي
بيرليكده پايلاشماني اوموروق

------------------------------------------------------------------------------------

بير عؤمور بيرليكده ليييميز اوچون
"هه" دييه ركه ن،
سيز ده يه رلي دوستلاري دا
آراميزدا گؤرمكدن
قيوانج دوياريق...

------------------------------------------------------------------------------------

بيز
فاطما، علي
سيزلري دويونوموزه قوناق
سئوينجيميزه تانيق
اولمايا دعوت ائديريك....


فاطما-علي ١٥ سيخمان آيي تبريزده گئرچه كله شه جك دويون تؤره نلرينده سيزلري ده آرالاريندا گؤرمكدن قيوانج دوياجاقلار.

------------------------------------------------------------------------------------

عؤمور بويو سوره جك
بيرليكده ليييميزين باشلانقيجيندا
سيزلري ده آراميزدا گؤرمكدن قيوانج دوياجاييق.

------------------------------------------------------------------------------------

علي و فاطما
گله جه يه دوغرو آتاجاقلاري
بو ايلك آدديمي بيرگه يئريمك
و سئوينجلريني پايلاشماق اوزه ره
سيزلرله بيرليكده اولماقدان
قيوانج دويارلار

------------------------------------------------------------------------------------

ياشاميميزين ان گؤزه ل گونونو
سيز سئوديكلريميزله پايلاشماق ديله يي ايله....

چودزدي با چراغ آيد - گزيده‌تر برد کالا

اخيرا بيانيه‌اي از طرف (جمعی از فعالین ملی و مدافعین حقوق مردم آذربایجان) تحت عنوان (معیارهای ما در رابطه با روند دموکراسی‌خواهی و جنبش سبز) که به مناسبت روز جهاني زبان مادري نوشته شده توجه ما را به خود معطوف ساخت. گرچه در امور سياسي به عکس‌العمل‌گرايي اعتقاد چنداني نداريم، وانگهي شدت بي‌شرمي سياسي و ابتذال به نمايش گذاشته‌شده در نوشته مزبور، ما را بران داشت که ديدگاه خويش را هر چند مختصر به رشته تحرير بياوريم. از پيش، ازدرگاه ملت بزرگوار و مظلوم آزربايجان جنوبي بخاطر نوشتن به زبان تحميلي و بيگانه فارسي عذر مي‌خواهم و پوزش ميطلبم. از آنجا که اين بيانيه به زبان فارسي و خطاب به همه آزربايجاني‌هاي جنوب و ايراني ها نوشته شده، نظرگاه ما در اين باره نيز، به ناچار به فارسي خواهد بود.همچنين از پيش خاطر‌نشان سازم که اين نوشته مشخصا اظهار نظر ما در باره مفاد بيانيه مزبور ميباشد و به هيچ وجه در مورد هيچ شخص مشخصي نوشته نشده‌است.هدف ما در اين نوشته ارزيابي درجه پيچيده‌گي و عمق حيله‌گري سياسي در اين برهه از حرکت ملي آزربايجان جنوبي است. مطالب داخل پارانتز عينا از بيانيه مزبور گرفته شده است.
اولين جمله بيانيه بدون مقدمه و با بي‌حيايي سياسي که مختص پان‌ايرانيست‌هاي جاعل هست ادعا مي‌کند که (بیش از هشت ماه از آغاز جنبش ضد استبدادی ایران می‌گذرد). چنين بالبداهه و ابتدا به ساکن عمر (جنبش ضد استبدادی ایران) را محدود کردن به (بیش از هشت ماه) فقط از دست شعبده‌بازان پان‌ايرانيست برمي‌آيد.خواننده‌اي که آشنايي با مبارزات ضد استبدادي مشروطه‌خواهان مبارزات آزاديخواهان آزادستان مبارزات آزاديخواهان حکومت ملي آزربايجان و بيش از هشتاد سال مبارزه آزربايجان عليه شونيسم فارس شاهنشاهي و ولايت فقيه و مخصوصا مبارزات سالهاي اخير در آزربايجان جنوبئ و ساير مناطق تورک نشين ايران را دارد اينگونه ادعاهاي مسموم و سبز را اهانتي به حافظه تاريخي و شعور سياسي مردم منطقه تلقي ميکند.گويا وقتي ملتهاي غير فارس در راه مطالبه حقوق ملي خود مبارزه ميکنند، فعاليت سياسي ميکنند، هزاران هزار، صد هزاران هزاران، به خيابانها ميريزند، دستگير ميشوند،دزديده ميشوند، شکنجه ميشوند، اعتصاب غذا ميکنند، جان ميبازند، خانواده‌شان متلاشي ميشود، دربدر ميشوند، و براي هميشه شانس موفقيت در تحصيلات و کار و اجتماع را از دست ميدهند داخل بازي نيستند! گويا گناه نابخشودنيشان فقط و فقط فارس نبودنشان و پان‌ايرانيست نبودنشان ميباشد. گويا براي اين سرگردانان سياسي جنبش ما جنبش نيست. نه سبز ما سبز است نه قرمز ما قرمز. مبارزات جوانان ما تا وقتي که شعار جمهوري ايراني نميدهند جنبش به حساب نمي‌آيند.
براي آقاياني که فقط از فرکانس ايران‌گرايي شنوايي دارند، البته که آزربايجان در (سکوت معني‌دار) بسر ميبرد. آنان صداي آزربايجان را نميشنوند. نميخواهند بشنوند. آنان وقتي با شياطين خود يعني طبقه حاکمه ايران، چه در حکومت و چه در مخالفت، خلوت ميکنندبه آنان قول کنترل، فرونشاندن و اهلي کردن مبارزان آزربايجان «تجزيه‌طلبان» را ميدهند. که چند جوان که از جمهوري آزربايجان و ترکيه و اسرائيل و در يک کلمه از استکبار جهاني پول ميگيرند هواي ناساز جدايي از مام وطن کرده‌اند، که با راهبري هاي فرهمندانه اين دايه‌هاي (جمعی از فعالین ملی و مدافعین حقوق مردم آذربایجان) از مادر، آنان را به زودي به آغوش گرم مام ايران برخواهد گرداند و بدين ترتيب مشت محکمي بر دهان استکبار جهاني و امپرياليسم آمريکا و اياديش خواهند کوبيد که ديگر کسي به فکر استقلال و حرفهاي امپرياليستي و صهيونيستي نيافتد.
همچنان که در (معيارها)يشان نوشته‌اند اين باصطلاح جنبش سبز (اینک با طرح شعارها و خواست‌هایی چون دموکراسی، آزادی و... نویدبخش تغییرات اساسی در حیات سیاسی جامعه شده است). در اينجا به شگرد استفاده شده از کلمات مطلوبي چون(دمکراسي) (آزادي) (نويد‌بخش) و (تغييرات) توجه کنيد. تلاش اين مشاطه‌‌هاي سياسي در زيبا نماياندن و آرايش کردن پير عجوزه فاحشه سياسي پان‌ايرانيسم است.دريغا از قلب و باور صاف و پاک کساني که اين ايران‌مداري، ايران‌گرايي و ايران‌مرکزگرايي را در نقاب باصطلاح دفاع از حقوق مردم آزربايجان تمييز نميکنند. چهره غير انساني، خشن، استبدادي، و ضد تورک و ضد آزربايجاني فاشيزم سبز و فاشيزم سياه براي هر مبارز آزربايجان جنوبي از روز روشن مبرهن‌تر است. اما نويسندگان اين بيانيه که با به مسخره گرفتن حرکت ملي آزربايجان جنوبي، خود را (جمعی از فعالین ملی و مدافعین حقوق مردم آذربایجان) جا زده‌اند در صدد انساني، و غير خشن، دمکرات، سکولار، و آزادي‌طلب نشان دادن اين دشمنان قسم خورده تورک و آزربايجان هستند. اينان با ناديده پنداشتن شعارهاي آشکار صدهاهزار تورک آزربايجان جنوبي مبني بر مرکزيت آزربايجان، تورک بودن، اسقلال، و جدايي افکار و جهت سياسي فعالان درصحنه از مرکزيت ايران، خواستار انحراف اهداف مبارزان ملي هستند.
اين بيانيه ظاهرفريب براي چندمين و چندمين باردر تاريخ اخير مبارزان آزربايجان جنوبي را به در ارباب بي مروت (رهبران تشکلات و احزاب مدافع دموکراسی) به التماس و استغاثه ميفرستد، که خواجه کي به در آيد. نويسندگان بيانيه مذکور، با شيطنت خاصي هم به نعل و هم به ميخ چنان حاذقانه کوبيده‌اند که نه سيخ بسوزد و نه کباب. در جايي با عشوه و گلايه زبان به انتقاد مسالمت‌آميز گشوده‌اند و گويي در مقابل مبارزان آزربايجان به تندروان ايران‌مرام عتاب نموده‌اند و چنين ژاژ خاييده‌اند که: (اما سخن از دموکراسی بی‌آنکه شکل آنرا در جامعه چندملیتی ایران مشخص سازیم و سخن از آزادی بیان همراه با سکوت در مقابل آزادی زبان (که خود لازمه هر بیان آزادی‌ست) و گاه بهره‌گیری از ادبیات باستان‌گرایانه و تمامیت‌خواه که آبشخوری در گرایشات ناقض حقوق بشر و سرکوب دموکراسی دارند ....در واقع بخشی از همان نارسائی‌ها و تناقضاتی‌ست که نهایتا ره به دولتی مستعجل خواهد برد و مزایای آن دموکراسی موقت نیز حداکثر به مرکز کشور محدود خواهد شد).جالب است که در آرزوي دولت مستدام ايران، حذر از (نارسايي‌ها و تناقضات) تند هخايي و آريامهري کرده‌اند که راه اين جنبش سبز (به دولت مستعجل) نبرد. واقعا که بوقلموني سياسي حد و حدود نميشناسد.
ماده اول قطعنامه اين بيانيه از ( اصلاح (یا تدوین مجدد) قانون اساسی بر اساس به رسمیت شناختن حقوق جمعی و فردی ترک‌ها و سایر ملیتها) سخن ميگويد که بيشتر به يک جوک سياسي شبيه است تا موضوع جدي قابل طرح. اين (جمعی از فعالین ملی و مدافعین حقوق مردم آذربایجان) در ساختار تماميت ايران و با از پيش قبول کردن يک قانون اساسي اوتوپيايي براي ايران آزاد و آباد، اول با يک عشوه مخصوص پان‌ايرانيست‌ها (اصلاح)، و بعد اگر خدايگانان ايران نظر لطفي داشتند، آنگاه بي تعارف(تدوين مجدد) مطلوب نظرشان است. زهي لکاتگي سياسي.
دومين و سومين بندهاي قطعنامه در باب گدايي بر در جنبش سبز و رهبران فرهيخته آن نگاشته شده و در طلب مطلوب (تضمین پایداری دموکراسی در آذربایجان و سایر واحدهای ملی از راه‌هایی چون تشکیل مجلس ایالتی ، حمایت از گسترش نهادهای مدنی، سندیکاهای کارگری، رسانه‌های آزاد و احزاب ایالتی). و (به رسمیت شناختن زبان ترکی از طریق آموزش و پرورش به زبان مادری در مدارس و دانشگاه‌ها و اختصاص یک شبکه رادیو تلویزیون سرتاسری به این زبان و.....). ايران‌محوري، خودکم‌بيني ملي، و استيسال سياسي آناني که اين بيانيه را مرتکب شده‌اند مانع از بالش انساني و ملي در ديدگاه‌هاي سياسي‌شان شده‌است.
آنان نميخواهند در آزربايجان آزاد و مستقل دمکراسي پايدار باشد. آنان از کساني که آزربايجان را اشغال کرده‌اند تضمين دمکراسي و آنهم از نوع پايدارش را گدايي ميکنند.آنان از اشغالگران آزربايجان (حمايت) ميطلبند تا (نهادهاي مدني و سنديکاهاي کارگري و رسانه‌ها و احزاب ايالتي)شان (گسترش) پيدا کند. آنان از دشمنان تورک و زبان تورکي به(زبان ترکي) (رسميت) گدايي ميکنند حتي پا را تا جايي فراتر ميگذارند که از صاحبان تقاضاي (يک)فقره شبکه راديو تلويزيون هم ميکنند.
اين ايران‌مداران‌ و دايناسورهاي سياسي که تنها هدفشان سوار شدن بر گرده حرکت ملي آزربايجان، مهار آن، و انحراف آن بطرف فارسستان است، در بند چهارم و پنجم براي خالي نبودن عريضه به ياد حقوق زنان مي‌افتند و پز مدرن‌گرايي ميدهند. از شعارهاي تهي (طرد هرگونه مظاهرخشونت علیه انسانها اعم از تحقیر، تبعیض و شکنجه(جسمی و روحی)، لغو حکم زندان برای دگراندیشان و فعالین مدنی، سیاسی و عقیدتی و لغو کامل مجازات اعدام) دم ميزنند و خود نيز بخوبي ميدانند که اينگونه حرفهاي مفت عوامفريبانه در ميان جنبشي هاي سبز و ينگه دنيايي ها هم خريدار دارد.ولي آقايان گويي يادشان ميرود که ايران يک کشوريست مجعول، و مرزهاي پر گهرش از ميان قلب ملت‌هاي تورک آزربايجان، تورک تورکمنستان، بلوچ بلوچستان، عرب الاهواز، و کرد کردستان ميگذرد. اين دشمنان آزربايجان جنوبي که خود را به لباس (جمعی از فعالین ملی و مدافعین حقوق مردم آذربایجان) ملبس نموده‌اند، گويي يادشان رفته‌است که در کشور قلابي و مجعولي مثل ايران که در خاورميانه هم قرار دارد اين گونه حرفها جدي گرفته نميشود. در کشوري که بنيادش و پايه وجوديش با پارچه پارچه کردن و تجزيه ملت‌هاي منطقه استوار است سخن راندن از (تامین حقوق مساوی برای زنان در کلیه عرصه‌ها) و (لغو حکم زندان برای دگراندیشان و فعالین مدنی، سیاسی و عقیدتی)را غير از به سخره گرفتن ملت بزرگ آزربايجان چه ميتوان ناميد؟
از بند ششم تا دهم نيز همان منوال سخنان بي محتوا و فاقد مکانيزم عملي ادامه دارد. (اصلاح) کتاب‌هاي درسي و برنامه‌هاي صدا و سيماي ايران و پنبه‌دانه‌هايي چون (به رسمیت شناختن آزادی‌های عقیدتی و مذهبی، تامین حقوق برابر برای اقلیت‌های دینی، مذهبی و به رسمیت شناختن تشکلات مستقل آنها در واحدهای ملی) مانند شعارهاي تبليغاتي کانديداهاي هميشه دروغگو نشخوار ميشود.
همچنانکه در آغاز اين نوشته نيز اشاره کرديم ميزان و شدت عوامفريبي و حيله‌کاري به‌کاربرده شده در اين بيانيه به حديست که خواننده صادق و صميمي و پاکدل که دل به آزربايجان سپرده‌است به راحتي و سادگي صيد کلمات همه‌پسند روزپسند و مطلوب ميشود و بدام پان‌ايرانيست‌هاي ضدتورک و ضد آزربايجان ميافتد.
کالبدشکافي حرفه‌اي اين بيانيه، نمودار عمق ذلت و درماندگي سيستم حکومتي ايران را هرچه بيشتر عيان ميکند. از ديدگاه سياسي ما بزرگترين معضل سياسي و درد حياتي ايران از دست دادن کنترل آزربايجان طي جدايي استمراري و مزمن ملي و فرهنگي است. موج بيداري ملي روز به روز قويتر گشته و درحال تبديل به سيلي خروشان است که بنياد هرچه دروغ و جعل به نام ايران را برکند. با شکوفايي اقتصادي و اعتبار سياسي جمهوري آزربايجان و ترکيه اين درد مضاعف ايران تشديد ميشود. دولتمردان ايران، چه در حاکميت، چه در مخالفت داخل و خارج، که رهايي آزربايجان جنوبي از چنگال اشغال ايران را در آينده نزديک اجتناب‌ناپذير ميبنند، با مهندسي ترفندهايي از جمله مسئله فلسطين، مسئله سلاح اتمي، مسئله جنبش سبز، و سايره از طرفي مسئله اصلي يعني آزربايجان را مسکوت نگاه ميدارد و از طرفي ديگر با چنين بيانيه‌هايي به تطميع مبارزان برخاسته و گويي به تورک آزربايجان جنوبي ميگويند: غير از استقلال و پيوستن به پارچه ديگرت هر چه ميخواهي ميدهيم. اين بيانيه و امثالهم در خدمت خنثي سازي مبارزان ملي آزربايجان است. در اصل، با طرح اين بيانيه‌هاي سرگردان کننده، دولت ايران که در حال حاظر از نقطه ضعف صحبت ميکند، وقت اضافي ميخرد تا وقتي که بعد از به دست آوردن سلاح اتمي و عقب نشيني قدرتهاي دنيا، همانند استاد ضد تورک‌شان چين، مبارزين تورک را تروريست خوانده و براحتي به قتل و نابودي تورک و آزربايجان بپردازد. ولي البته که حرکت ملي آزربايجان جنوبي به اين سياست هويج و چماق پان‌ايرانيست ها وقعي نمينهد و ميداند که در آن منطقه آينده متعلق به تورک آزربايجان است.

آزربايجان آلدانماز - ايرانچي‌يا اينانماز

سايقيلاريملا
اوغوز تورک
________________________________________
معیارهای ما در رابطه با روند دموکراسی‌خواهی و جنبش سبز
بیانیه جمعی از فعالین ملی و مدافعین حقوق مردم آذربایجان
(دوم اسفندماه 1388 برابر با 21 فوریه 2010 روز جهانی زبان مادری)

بیش از هشت ماه از آغاز جنبش ضد استبدادی ایران می‌گذرد. جنبشی که با اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری شروع شده بود، اینک با طرح شعارها و خواست‌هایی چون دموکراسی، آزادی و... نویدبخش تغییرات اساسی در حیات سیاسی جامعه شده است.
هرچند این جنبش نوپا با بهره‌گیری گسترده از امکانات ارتباطاتی همچون اینترنت و ماهواره و... توانسته است در سطح وسیعی خود را به جهانیان معرفی کند، اما هنوز به دلیل برخی کاستی‌ها و نارسائی‌ها نتوانسته به صورت یک جنبش فراگیر و سراسری در داخل ایران خودنمائی کند. چندان که تا کنون سنگینی این جنبش بر دوش طبقه متوسط شهری در مرکز کشور بوده و دامنه جغرافیایی آن نیز به تهران (و حداکثر چند شهر دیگر) محدود شده است. سکوت معنی‌دار آذربایجان (که در تاریخ معاصر به پیشتازی در تحولات مهم سیاسی مشهور است)، نمود بارز این مدعاست.
باید خاطرنشان ساخت که اگر در جنبش‌های سراسری پیشین پائین بودن خودآگاهی ملی و تلقی سطحی فعالین جنبش‌ها از مفاهیم آزادی و دموکراسی امکان تشکیل یک اتحاد ساده از آحاد مردم را فراهم می‌ساخت، اینک با تداوم سیاست‌های تبعیض‌آمیز و تشدید اثرات ستم ملی بر چهره اقتصادی آذربایجان و با گذشت قریب به دو دهه از حرکت نوین ملی- دموکراتیک آذربایجان سطح این آگاهی‌ها چندان ارتقا یافته که هرگونه همگامی یا اتحاد جدیدی مشروط به تامین شرایط حداقلی مورد نظر مردم آذربایجان و با حفظ و احترام به استقلال حرکت ملی آنها عملی خواهد بود.
ما در ماه‌های اخیر شاهد پخش بیانیه‌های مختلفی از رهبران و روشنفکران و تشکلات سیاسی مدافع این جنبش بودیم که فصل مشترک آنها دموکراسی، حقوق بشر، سکولاریسم، آزادی انتخابات، آزادی بیان و مطبوعات، گردش آزاد اطلاعات و طرد خشونت و....بوده است.
اما سخن از دموکراسی بی‌آنکه شکل آنرا در جامعه چندملیتی ایران مشخص سازیم و سخن از آزادی بیان همراه با سکوت در مقابل آزادی زبان (که خود لازمه هر بیان آزادی‌ست) و گاه بهره‌گیری از ادبیات باستان‌گرایانه و تمامیت‌خواه که آبشخوری در گرایشات ناقض حقوق بشر و سرکوب دموکراسی دارند .... در واقع بخشی از همان نارسائی‌ها و تناقضاتی‌ست که نهایتا ره به دولتی مستعجل خواهد برد و مزایای آن دموکراسی موقت نیز حداکثر به مرکز کشور محدود خواهد شد.
لذا ما امضاکنندگان زیر ضمن مغتنم شمردن این رویکرد ذی‌قیمت به سوی دموکراسی، اعلام می‌داریم که از نظر ما آینده سیاسی کشور با رعایت پرنسیپ‌ها و تامین موارد زیر بستر مناسبی برای یک رشد و توسعه پایدار خواهد داشت و بی‌شک توجه رهبران تشکلات و احزاب مدافع دموکراسی به هر یک از معیارهای زیر می‌تواند زمینه را برای هماهنگی و همگامی بیشتر مردم فراهم سازد.

1- اصلاح (یا تدوین مجدد) قانون اساسی بر اساس به رسمیت شناختن حقوق جمعی و فردی ترک‌ها و سایر ملیتها.
2- تضمین پایداری دموکراسی در آذربایجان و سایر واحدهای ملی از راه‌هایی چون تشکیل مجلس ایالتی ، حمایت از گسترش نهادهای مدنی، سندیکاهای کارگری، رسانه‌های آزاد و احزاب ایالتی.
3- به رسمیت شناختن زبان ترکی از طریق آموزش و پرورش به زبان مادری در مدارس و دانشگاه‌ها و اختصاص یک شبکه رادیو تلویزیون سرتاسری به این زبان و.....
4- تامین حقوق مساوی برای زنان در کلیه عرصه‌ها و به رسمیت شناختن تشکلات مستقل زنان در آذربایجان و سایر واحدهای ملی.
5- طرد هرگونه مظاهرخشونت علیه انسانها اعم از تحقیر، تبعیض و شکنجه (جسمی و روحی)، لغو حکم زندان برای دگراندیشان و فعالین مدنی، سیاسی و عقیدتی و لغو کامل مجازات اعدام.
6- تامین مشارکت ملیت‌های ایرانی در حکومت مرکزی متناسب با وزن جمعیتی آنها.
7- سالم‌سازی فرهنگی از طرقی چون اصلاح کتب درسی و برنامه‌های صداوسیما و... که تداعی‌کننده برتری قوم و مذهبی خاص بر قوم و مذهبی دیگراست.
8- به رسمیت شناختن آزادی‌های عقیدتی و مذهبی، تامین حقوق برابر برای اقلیت‌های دینی، مذهبی و به رسمیت شناختن تشکلات مستقل آنها در واحدهای ملی.
9- اصلاح کلیه قوانینی که مغایر با مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیون‌ها و ملحقات آن است.
10- تمرکززدائی و لغو کلیه مظاهر تبعیض و ایجاد شرایط برابر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی از طریق سپردن کارهای مردم آذربایجان و سایر واحدهای ملی به خود آنان .

اسامی حامیان جدید ( 160 امضای جدید )

ائلچین حاتمی - ائلخان احمدی‌خیاوی - ائلیار تبریزلی - افسانه سئوگین - امین موحدی - آراز حسنی - آراز فنی – آراز ملکی-آیدین سلطانی - بابک آذری - بهروزحاتملوئی - بهروز شریفی – مهندس بهروز فرخی-بیژن نظافتی - پرویز اورمولو - تئلناز نعمتی – مهندس تایماز نظمی - تایماز اورمولو - جئسیکا اویتا - مهندس جعفر كيوانچهر - جواد زرین - حامد امینی‌پویا - حسن زارع‌زاده‌اردشیر - حسین زمانلو - رزا اویتا- - رسول ماماغانلی - سید رضا چاوشیان - سارا آذرسان - سانازاکبری - ستار سئوگین - سعید دژمپور - صاين‌الدين ترك اصفهانی - عبدالرضا قره‌چائی - علي حامدايمان - مهندس عليرضا صرافي - علی آرازاوغلو - علیسلیمانی - علی محمودی - علی موسوی، - فخرالدین دمیر - گونتای گنجالپ - لیلا مجتهدی - لیلا اسفری - م. ائینالی - مایکل اویتا - مجید یعقوب‌زاده - محسنسلماسلی - سیدمحمد چاوشیان‌تبریزی - شاهین استاجلو فریدنی- مرتضی پاکی - مقصود حسینپور - مهدی سلیمانی - مهران کشاورز – نازلی شافعی -ن. قره‌باغلی -ناصر مرقاتی - ناصر اکبری - مهندس نوید محمدی - هادی قاراچای - هادی امینی‌پویا - هدایت صادقی - مهندس وحید شیخ‌بگلو - ياشار دانشگر - یدالله کنعانی - یوسفنجاتبخش - یوسف احمدلی
22 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز، 13 نفر از دانشجویان دانشگاه زنجان، 17 نفر از دانشجویان دانشگاه اورمیه و آزاد اورمو، 4 نفر از دانشجویان دانشگاه اردبیل، 29 نفر از دانشجویان دانشگاه‌های تهران و 6 نفر از فعالان کارگری-ملی آذربایجان( امضا همگی نزد دبیرخانه بیانیه محفوظ است).

امضاهای اولیه : آیدا بیلگین - آیلار نبی‌زاده - ابراهیم ضحاک - ابوالقاسم صادقی - احمد بهجتی - اسماعیل جمیلی - اصغر شکیبا - اصلان شاهسون - اصلان عربلویی - افسانه سولدوزلو - اکبر آزاد - دکتر اکبر شکیبا - مهندس امین فضلی - ایواز مدبر - بابک سعادتمند - دکتر بابک دانشور - بابک عربلویی - بهروز عبدالهی - مهندس بیوک رسولوند - جبارستاراوغلو - جلال صفراوغلو - مهندس حسن رحیمی‌بیات - حسن کاظم‌زاده - حسین انورحقیقی - حسین شکوهی - دکتر حسین یحیایی - خاقان باقراوغلو - داداش اصلانزاده - دکترداوود الدنیز - ربابه تقی‌زاده - دکتر رضا براهنی - رضا عباسی - دکتر رضا عدالتی - ژیلا ائلبی قیزی - سئویم اصلانزاده - سعید عزیزی - مهندس سعید نعیمی - سلامت دشتی -سولماز ائلبی قیزی - سولماز اصلانزاده - سهیلا عزیزی - سیف‌الدین حاتملوی - شاهین اوستاجلو - دکتر شکور بابازاده - شهریار حسین‌خواه - دکتر صدیقه عدالتی - دکتر ضیاصدرالاشرافی - عباس انورحقیقی - علی اورمان - علی تاشکند - دکتر علی قره‌جه‌لو - علی ملازاده - علیرضا اردبیلی - غلامرضا اردبیلی - فرزاد صمدلی - فرنگیز مرادی - کریماورمولر - ماشاالله رزمی - محمد آزادگر - محمدحسن اسماعیل - محمدرضا الاردبیلی - دکتر محمدرضا هئیت - محمود بیلگین - دکتر مناف سببی - مهران بهاری - نادر باقراوغلو -ناصر باقراوغلو - نصیبه نادری - هاشم بیلگین - یاشار اصلانزاده - یوروش مهرعلی‌بیگلو - یونس شاملی

همدستي سبزها با شونيسم فارس

نگاه شونیسیتی محافل رسانه ای محافظه کار بار دیگر افکار خود را در یکی از سایتها نشان داد. قبل از این سایت تابناک با انتشار اخبار مغرضانه درباره حرکت ملی آذربایجان مشهور شده بود، سایت متعلق به احمد توکلی «الف» با پوشش خبری مغرضانه افکار شونیسیتی خود را به معرض نمایش گذاشت. سایت مزبور با عنوان خبری « برنامه ریزی فتنه گران در پوشش قومیت گرایی» سعی در خدشه دارکردن حرکت ملی آذربایجان دارد.

خبر سایت الف:

«جریانات قوم گرا و افراطی در یكی از شهرهای شمال غرب كشور اخیراً با انتشار اطلاعیه ای در سطح دانشگاههای آزاد، از دانشجویان برای ثبت نام و بازدید از قلعه بابك دعوت به عمل آورده اند.

به گزارش «جوان آنلاین»، این تور به اصطلاح تفریحی و سیاحتی، كه با هدف تبلیغ و ترویج پان تركیسم طراحی شده در قابل یك آژانس مسافرتی قرار است اوایل تیرماه (همزمان با تولد بابك خرمدین)انجام شود.گفته می شود مدیر آژانس «ب» كه متولی این تور می باشد، از فعالان پان تركیسم به شمار می آید.

این گزارش حاكی است ، پس از آنكه طی سالیان گذشته قلعه بابك به محلی برای اقدامات ضد امنیتی و افراطی برخی فعالین قوم گرا تبدیل شده ونا امنی هایی را در منطقه ایجاد كرده بود و تقاضا های مردمی فراوانی برای محدود كردن این رفت و آمدها به مسئولین محلی ارسال گردیده بود، مدتی است با تصمیم مسئولان در سالروز تولد بابك كسی حق ورود به این محل را ندارد. با این توصیف اقدام غیر قانونی آژانس مورد نظر در برگزاری تور سیاحتی! در این مكان شائبه اهداف سیاسی گردانندگان پشت صحنه این سناریو را بیش از پیش نمایان ساخته است.گفته می شود برخورد طبیعی ماموران انتظامی با این اقدام غیر قانونی عناصر قوم گرا و سپس اعتراض و درگیری آنها با پلیس حداقل هدفی است كه آنها برای مطرح ساختن خود پیش بینی كرده اند.گفتنی است هفته گذشته یکی از سران فتنه با یکی ا زعناصر قومیت گرا در تهران دیدار داشته است.»

ردپاي جمهوري اسلامي در يك قتل سياسي

دادستان کل آذربایجان گفت: بررسی ها در رابطه با قاتل المار حسین اف خبرنگار و ضیا بنیاد اف عضو فرهنگستان ادامه دارد.
ذاکیر گارال اف دادستان کل آذربایجان در سخنرانی خود در پارلمان گفت: "المار حسین اف در سال 2005 به قتل رسیده است. در آن سال باید انتخابات مجلس برگزار میشد و سازمان دهندگان این ترور برای ایجاد بی ثباتی در اوضاع اجتماعی و سیاسی در کشور تلاش میکردند. ما این را بر اساس یافته های به دست آمده از طریق کارشناسان فنی خارجی ثابت کرده ایم و کسانی که در این قتل متهم هستند در جستجو میباشند".
بگفته وی، وزارت امنیت داخلی باید به جستجو اشخاص اتهام شده در این قتل ادامه دهد.
گارال اف گفت: "در طی بررسی های قتل بنیاد اف معلوم شده که این قتل از سوی گروه مذهبی خاص جمهوری اسلامی ایران اجرا شده است. دو تن از سازمان دهندگان این قتل در این کشور پناهنده شده اند. این دو نفر، جوانشیر آسلان اف و طاری رمضان اف هستند".
به گفته دادستان کل آذربایجان، هر اقدام غیر قانونی علیه روزنامه نگاران بلافاصله از سوی دادستان کل زیر نظر گرفته میشود و بررسی آن تا پایان ادامه دارد.
گارال اف گفت: "کسانی که امروز در مورد فساد سیاسی سخن میگویند، اطلاعات در مورد تأمین کنندگان مالی احزاب سیاسی را اعلام کنند".

درباره موسيقي محلي آذربايحان چه ميدانيد

موسیقی جزئی از فرهنگ زنده مردم محسوب می شود. در این میان موسیقی مردمی شناخته شده ی «عاشیق لَر»(عاشق ها) که با سرشت بومی مردم آذربایجان آمیخته است، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. پیشنیه این موسیقی کم و بیش روشن است و امروزه نیز در برگزاری مراسم و آیین های سنتی نقشی فراموش ناشدنی دارد.
در گذشته، تا زمانی که به دوره اشکانیان باز می گردد، گروه هایی بودند که تاریخ فراز و نشیب های اجتماعی را در قالب سروده ها و داستان ها در بزم ها و گردهمایی ها برای مردم باز می خواندند. این افراد « گوسان» و «خـُنیاگران» ( آواز خوانان ) نامیده می شدند.

عاشق های با تجربه و توانای آذربایجان نیز چنین می کنند. آنان به هنگام خواندن ترانه های بومی با چیره دستی به نواختن ساز می پردازند و شورانگیزترین گونه های " هاوا" را برگزار می کنند و به بیان منظوم حماسه های پرشور و داستان های بومی می پردازند.

عاشق ها هنرمندانی هستند که از میان مردم برخاسته اند و با هنر اصیل و نوای دلنشین ساز خود همراه با ترانه های دلپذیر و متناسب با شرایط مراسم، در مجالس عروسی و قهره خانه ها به ترنم درمی آیند.

عاشق های معاصر آذربایجان مالک گنجینه ی عظیم هنر و ادبیات تاریخی نیاکان خویشند. آنها سروده های استادانه و زیبای خود را با احساسی ناب و انسانی و حفظ امانت هنر عاشقی در میان مردم رواج می دهند.

در آذربایجان کمتر دهکده ای را می توان یافت که جشن ها و عروسی هایشان بدون عاشق برگزار شود. حتی در مناطقی که عاشق نیست، فرسنگ ها راه پیموده می شود تا عاشقی به جشن دعوت شود و مجلس را با سخنان حکمت آموز، ترانه ها و منظومه های دلنشین خود گرمی و شور بخشد.

عاشق" ساز" می نوازد. ساز آلتی است شبیه تار، مرکب از نـُه سیم که بر سینه می نهند و می نوازند. نام قدیمی ساز« قوپوز»، ( چیزی شبیه کمانچه های کنونی) بود. اغلب ، یک یا دو بالابانچی ( نوازنده بالابان) و قاوالچی ( دایره زن) ، عاشق را همراهی می کنند. گاهی نیز چند دسته عاشق یک جا ظاهر می شوند و هنر نمایی می کنند.

عاشق ، هنرمند مردم است و باید در چندین هنر مهارت و استادی داشته باشد. او هم شاعراست، هم آهنگساز، هم خواننده، هم نوازنده ، هم هنرپیشه و هم داستان گو. به عبارت دیگر عاشق در تمامی این عرصه ها خلاّق است و هنرمندی است که این همه را، با انگشتان ماهر و صدای دلنوازش، اجرا می کند.

در روزگاران گذشته، به این هنرمندان علاوه بر اوزان و عاشیق، وارساق و یانشاق هم می گفتند و به هنرمندترین و شایسته ترینشان «دده» اطلاق می شد. از این میان می توان به «ده ده یاد یاد»( قرن 10 هـ.ق)، «توراب دده» ( 12 هـ. ق)، «دده قاسم» ( قرن 13 هـ. ق) و «کرم دده» و مشهورتر از همه «دده قورقود» اسطوره ای اشاره کرد.

توصيه هاي امنيتي براي كاربران اينترنت

۱- گول ایمیلهای قلابی را نخورید.

هرگز و تحت هیچ شرایطی مدیران سایت بلاگر، بلاگ‌اسپات، پرشین‌بلاگ، یاهو،Hotmail و دیگر سایتهای سرویس دهنده ایمیل و وبلاگ از شما پسوردتان را نمی‌خواهند. اگر خود بیل گیتس هم با امضا و اثر انگشت خودش برای شما ایمیل زد یا نامه فرستاد یا شخصاً به در منزل شما آمد و به علت به‌روز رسانی یا هر دلیل دیگری پسورد شما را خواست، شک نکنید که ایمیل جعلی و قلابی است و شخصی که جلوی در منزل شما آمده است را تحویل پلیس دهید! مدیران پرشین‌بلاگ و یاهو و بلاگر احتیاجی به دریافت پسورد شما برای تایید هیچ چیزی ندارند. هر ایمیلی که چنین درخواستی از شما داشت را حتی اگر از آدرس admin@blogger.com یا mailing_services@yahoo.com یا مثلاً ata@persianblog.com برای شما فرستاده شده بود، بدون کوچکترین شکی نادیده بگیرید.
همچنین اگر ایمیلی دریافت کردید که هنگام باز کردن آن با صفحه‌ای مواجه شدید که از شما می‌خواست به هر علت مجدداً در همان صفحه login کنید، بدون تردید از انجام این کار خودداری کنید.

۲- در صفحه‌های مشکوک Login نکنید.

به جز صفحه اصلی سایتی که از سرویس ایمیل یا وبلاگ آن استفاده می‌کنید، در هیچ صفحه دیگری Login نکنید. یکی از روشهای مرسوم برای به دست آوردن پسورد اشخاص ساختن صفحه‌ای شبیه یاهو یا بلاگر است که هر کس پسورد خود را در آن وارد کند بلافاصله سر از ایمیل شخص هکر در می‌آورد. دقت کنید که به عنوان مثال www.blogger.tk یا yahoo.8m.com آدرسهای واقعی بلاگر و یاهو نیستند. همیشه به آدرس سایتی که وارد آن شده‌اید توجه کنید و هرگز از آدرسهای ناآشنا یا مشکوکی که برای شما فرستاده می‌شود برای ورود به وبلاگ یا ایمیل خود استفاده نکنید.

۳- مراقب ضمیمه ایمیلها باشید.

ضمیمه یک ایمیل را حتی اگر از جانب نزدیک‌ترین دوستتان ارسال شده باشد بدون بررسی توسط یک آنتی‌ویروس به روز شده باز نکنید. از باز کردن ایمیلهایی که ضمیمه‌ای با پسوند exe , com , pif , scr , vbs و سایر پسوندهای اجرایی دارند به طور کلی خودداری کنید. فایلهای zip شده را قبل از باز کردن توسط آنتی‌ویروستان بررسی کنید. فایلهای عکس حتماً باید با یکی از پسوندهای JPG , GIF , TIFF , PNG یا BMP ختم شوند. فایلی با نام مشابه Picture.jpg.exe بدون هیچ تردیدی یک تروجان یا ویروس است. اگر از یاهو یا Hotmail استفاده می‌کنید حتماً قبل از دریافت فایل ضمیمه، اجازه دهید آنتی‌ویروس خودِ سایت، فایل را بررسی کند. تحت هیچ شرایطی بدون داشتن یک آنتی‌ویروس به روز شده و مطمئن در کامپیوترتان، از برنامه Outlook یا Outlook Express برای ارسال و دریافت ایمیل استفاده نکنید. دقت کنید که حتماً برنامه آنتی‌ویروستان به روز شده باشد و طوری تنظیم شده باشد که ایمیلها را قبل از دریافت بررسی کند. همیشه آخرین اصلاحات ویندوز و Outlook یا Outlook Express را از سایت مایکروسافت دریافت کنید. این کار را عقب نندازید!

۴- فایل مشکوک را اجرا نکنید.

اگر هنگام چت کردن کسی برای شما فایلی فرستاد بدون بررسی توسط یک آنتی‌ویروس مطمئن از اجرای آن خودداری کنید. از دریافت فایلهایی با پسوند exe , com , pif , scr , vbs همیشه و تحت هر شرایطی خودداری کنید. حتی از نزدیکترین دوستتان هم چنین فایلهایی دریافت نکنید چون خود او ممکن است هک شده باشد یا ناآگاهانه اقدام به ارسال ویروس یا تروجان کند.

۵- پسورد مناسب انتخاب کنید.

نام پدر و مادر، تاریخ تولد، نام کوچه یا خیابان، نام دوستان و آشنایان دور یا نزدیک، ۱۲۳۴۵۶۷۸۹ ، کلمات زیر ۶ حرف و کلمات معنی‌دار انگلیسی یا فارسی بدترین پسوردهای ممکن هستند.
I LOVE YOU یا کامبیز یا حسین جزو اولین کلماتی هستند که یک هکر بررسی می‌کند. در انتخاب پسورد سعی کنید همیشه از ترکیب حروف بزرگ و کوچک و اعداد بی‌معنی یا ترکیب جمله‌های طولانی با اعداد و حروف دیگر که فقط برای شخص شما معنی خواهد داشت استفاده کنید. از انتخاب پسوردهای طولانی نترسید!
جمله “ChenIn#gOft ferDosie$$756pAkzad” به عنوان یک پسورد، در عین سادگی در به خاطر سپردن آن، یک هکر را به شدت به دردسر می‌اندازد. سعی کنید از بیشترین حد مُجازی که هر سایت برای کلمه‌های عبود در نظر می‌گیرد استفاده کنید.

۶- با نامی متفاوت با نام وبلاگتان Login کنید.

به هیچ وجه نامی که برای ثبت نام در بلاگر یا پرشین‌بلاگ استفاده می‌کنید را مشابه آدرس وبلاگ خودتان انتخاب نکنید. اگر آدرس وبلاگ شما iman.blogspot.com باشد،UserName تان باید هر کلمه‌ای باشد به جز ایمان و مشتقات آن! با ایمیلی که از آن برای ثبت نام در بلاگر یا پرشین‌بلاگ استفاده‌ کرده‌اید، چت نکنید و آن را در وبلاگتان قرار ندهید. همیشه لااقل دو ایمیل با پسوردهای متفاوت داشته باشید که از یکی برای کارهای روزمره و ارتباط با دوستان، و از دیگری برای ثبت نام در سایتها استفاده کنید. دلیلی ندارد که همه دوستان شما ایمیل دیگر شما را هم بدانند. هنگام ثبت نام در سایتهای بلاگر یا پرشین بلاگ، از پسوردی متفاوت با پسورد ایمیلتان استفاده کنید.

۷- کلمه امنیتی بازیابی پسوردتان را به خاطر بسپارید.

هنگام ثبت یک ایمیل در یاهو یا Hotmail تاریخ تولد و کد پستی و کلمه امنیتی‌ای که برای بازیابی پسورد فراموش شده وارد می‌کنید را به خاطر بسپارید.

۸- به هیچ فرمی اعتماد نکنید.

به جز سایت اصلی یاهو و Hotmail و بلاگر و پرشین‌بلاگ، در هیچ فرمی پسورد خودتان را وارد نکنید. اگر جایی فرمی دیدید که ادعا می‌شد با وارد کردن User Name و پسوردتان مثلاً به شما ۸ مگابایت فضای اضافی می‌داد یا ایمیل شما را به کلی حذف می‌کرد یا هر امکان مشابه دیگر، شک نکنید که تنها کار آن فرم ارسال پسورد شما به شخص هکر است! اگر جایی دیدید که با دریافت پسورد و User Name شما و User Name دوستتان، پسورد او را برای شما پیدا می‌کنند گول نخورید! تنها کاری که انجام خواهد شد ارسال پسورد شما به یک هکر است.

۹- از کامپیوترهای عمومی پرهیز کنید.

تا حد امکان در کافی‌نتها و مکانهای عمومی با ایمیل اصلیتان Login نکنید و از User Name و پسورد وبلاگتان استفاده نکنید. احتمال آلودگی کامپیوترهای کافی‌نتها و کامپیوترهایی که افراد متعددی به آنها دسترسی دارند، به تروجانها یا برنامه‌های ثبت کلیدهای فشار داده شده بسیار بالا است. حتی کامپیوتر دوستتان هم ممکن است آلوده به یکی از این برنامه‌ها باشد. اگر وبلاگ یا حساب ایمیلتان برای شما مهم است از کامپیوترهای عمومی دوری کنید

Tuesday, April 27, 2010

سخن دوست

بنام او كه هر چه داريم از اوست
سر آغاز سخنمان را با تاريخچه مختصري از آذربايجان آغازيديم. قصد داريم محفلي را با كمك شما عزيزان تدارك ببينيم براي عاشقان اين خاك پاك .سعي خواهيم كرد آخرين اخبار و معتبرترين گزارشات را از منابع مطمئن در اختيارتان قرار دهيم .پس نيازمند ياريتان هستيم .ما را از نظرات پيشنهادات و انتقادات خويش محروم نفرمائيد.بيائيد اين وبلاگ را كه با كمك جمعي از حوانان ترك نژاد خطه آذربايجان به هدف خدمت رساني به مام ميهنشان بر پا شده را هر چه پربارتر سازيم . بيائيد دست در دست هم نهيم به مهر آذربايجانمان را كنيم آباد

Saturday, April 24, 2010

آغاز سخن

پیش از آمدن اقوام آریایی به ایران اقوام دیگری بطور پراکنده و با جمعیتی کم در منطقه آذربایجان و حاشیه‌های آن زندگی می‌کردند که از آن میان می‌توان به هوریان، اورارتوها، ماننایی‌ها و کاسی‌ها اشاره کرد. البته طبقه حاکم کاسی‌ها هم آریائیانی بودند که زودتر به منطقه وارد شده بودند. داوید روهل تاریخ‌دان دانشگاه آکسفورد درتحلیل کتاب مقدس (عهد عتیق) موفق گردیده‌است که مکان باغ عدن مورد اشاره در کتاب مقدس را تعیین کند. وی ۴ رودخانه مورد اشاره در کتاب آفرینش را یافته و در همان مسیری که درکتاب مقدس اشاره شده‌است به پیش رفته. این استاد تاریخ دانشگاه آکسفورد می‌گوید که باغ عدن مورد اشاره در کتاب مقدس منطقه آذربایجان ایران در دوران موخر نو سنگی در حوالی شمال دریاچه ارومیه تا مکان فعلی شهر تبریز بوده‌است. [۹]

با آمدن اقوام آریایی به فلات ایران، اقوام بومی با ایشان آمیخته شدند و در یک اتحاد، پادشاهی ماد را به وجود آوردند. که تأثیر عمیقی بر تاریخ منطقه آسیای غربی گذاشت که مهم‌ترین آن نابود کردن آشوریها و حذف آنها از صفحه تاریخ بود.[نیازمند منبع]

ماد از دو بخش ماد کوچک و ماد بزرگ تشکیل می‌شد. که ماد کوچک آذربایجان امروزی است و ماد بزرگ شامل همدان، تهران، کرمانشاه و اصفهان می‌شود. پایتخت ماد هگمتانه (همدان امروزی) بود که تلفظ آن به یونانی اکباتان نامیده می‌شد. مادها نخست دولت متمرکز و مقتدر را در فلات ایران پایه گذاری کردند و در داخل و خارج فلات ایران آغاز به گسترش قلمروی خویش کردند.[نیازمند منبع]

گسترش قلمرو ماد هم زمان شد با قدرت گیری پارسیان در جنوب غربی ایران. نیاکان هخامنشیان با پادشاهان ماد در ارتباط بودند و عقیده بر این است که فرمانبردار مادها بوده‌اند. به گونه‌ای که وقتی پادشاه ماد از اقدامهای کورش بزرگ که نواده دختری او بود خبردار شد و اورا به هکمتانه فراخواند، امتناع کورش از رفتن به دربار ماد به عنوان عصیان وی برداشت شد. برخورد پارسیان و مادها در نهایت به سقوط پادشاهی ماد انجامید که البته نقش گروهی از درباریان ماد که با کورش همکاری می‌کردند تأثیر فراوان در این رخداد داشت.[نیازمند منبع]

در زمان هخامنشیان، ماد کوچک (آذربایجان) به عنوان یکی از ساتراپ‌ها اداره می‌شد. در اوایل دولت هخامنشی، بعد از خودکشی کبوجیه در مصر و آشوب در شاهنشاهی، ماد نیز شورش کرد. این شورش به سختی توسط داریوش سرکوب شد. در اواخر دوران هخامنشی و هم زمان با لشکر کشی اسکندر به ایران ساتراپ ماد کوچک فردی بود به نام آتورپات (آذرباد)، وی توانست ماد کوچک را از حمله اسکندر حفظ کند. بعد از آن ماد کوچک به نام او ماد آتورپاتن یا آتورپاتگان نامیده شد.[نیازمند منبع]

در زمان سلوکیان و اشکانیان آذربایجان خودمختاری نسبی داشت. که البته اساس کشورداری سلوکیان و پس از آن اشکانیان بر استقلال نسبی استان‌ها استوار بود. در زمان سلوکیان به نظر می‌رسد خاندان آتروپاتن هم چنان بر آذربایجان حکم می‌راندند.

در زمان اشکانیان وضعیت حکومت آذربایجان چندان روشن نیست ولی می‌توان حدس زد مانند دیگر نقاط ایران تحت سیطره خاندانهای زمیندار(فئودال) با نفوذ و مطیع اشکانیان اداره می‌شده‌است. مشکل آذربایجان در زمان اشکانیان یورشهای سهمگین آلانها و گرجیها از قفقاز بود. که باعث ویرانی و غارت فراوان می‌شدند. برای دفع ایشان شاهنشاهان اشکانی خود وارد کارزار می‌شدند.

در زمان ساسانیان آذربایجان اهمیت ویژه‌ای یافت. یکی از سه آتشکده معتبر ساسانیان، آتشکده آذرگشنسب، در شیز واقع در آذربایجان قرار داشت.پادشاهان ساسانی در ایام سختی به زیارت آن می‌شتافتند و هدایای بسیار تقدیم می‌کردند. این آتشکده نشانه اتحاد دین و دولت بود و سمبل دولت ساسانی بشمار می‌رفت. در بیشاپور کتیبه‌ای وجود دارد که نام خاندانهای فئودال اوایل حکومت ساسانیان در آن ثبت شده‌است. برای آذربایجان از خاندانی به نام وراز Varaz نامبرده شده‌است که گویا محل اقتدار ایشان آذربایجان، آران و ارمنستان بوده‌است.[نیازمند منبع]

در زمان حکومت ساسانیان، اقوام ترک نژاد خزر به قفقاز وارد شدند. قباد پدر انوشیروان با تلاش فراوان ایشان را عقب راند و دژهای مستحکمی در دربند قفقار برای جلوگیری از یورشهای آنها بنا کرد، رومیان نیز هر ساله مبالغی برای نگهداری این دژها به دولت ساسانی می‌پرداختند.[نیازمند منبع] از وقایع مهم آذربایجان در زمان ساسانیان جنگ سرنوشت ساز بهرام چوبین با خسروپرویز در این استان بود که به شکست بهرام انجامید. دیگر واقعه مهم وارد شدن هراکلیوس امپراتور روم به آذربایجان بود که منجر به ویرانی آتشکده آذرگشنسب شد.[نیازمند منبع